واندروال
  • Reads 23,425
  • Votes 4,315
  • Parts 24
  • Reads 23,425
  • Votes 4,315
  • Parts 24
Complete, First published Aug 28, 2022
Mature
[کامل شده]
«وانگ ییبو! قلب من بازیچه‌ی تو نیست که هر دفعه از راه می‌رسی می‌خوای از هم بشکافیش!
توی لعنتی فکر کردی چه حقی داری که بیای بگی من مال توام؟!»


اسم: وانْدِروال (کسی که همیشه بهش فکر میکنی و کاملا شیفته‌اش شدی.)
ژانر: بی ال، عاشقانه، امگاورس، اسمات
کاپل: ییجان
نویسنده: 𝑨𝑹𝑴𝒀
ادیتور: ♧Fatemeh
All Rights Reserved
Sign up to add واندروال to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Juliet Roses (COMPLETED) by CynthiaPaul2002
20 parts Complete
سر موضوعات اساسی دعوا میکردن اما خیلی آسون آشتی میکردن. آخرشب بهم فحش میدادن و فردا صبح با یه سکس اوکی میشدن. انگار وقتی لخت و خواب‌آلود زیر ملحفه دراز کشیدی و پچ‌پچ میکنی "ببخشید"، "هرچی تو بگی"، "دوستت دارم" خیلی راحت‌تره. تمام دفاعیات و توجیهات بی‌ارزش میشن و اتفاقا جوری میبوسی و بغل میکنی و میگی اصلا همه چی تقصیر خودت بوده که نسبت به رفتار دیشبت شبیه دوقطبی‌ها بنظر میرسی. شاید باورنکردنی باشه اما از یه جایی به بعد وقتی دلشون برای همدیگه تنگ میشد، با دعوا شروع میکردن. انگار شروعش باید از این نقطه باشه. عادت شده بود. به کل‌کل و دعوا و لجبازی سر کوچکترین موضوعات عادت کردن. درواقع یه رابطه‌ی مضر ساختن و وانمود کردن همه‌چی اوکیه. همدیگه رو آزار دادن و اسمشو گذاشتن عشق! پارک چانیول رئیس حزب و گروه سیاسی PRK و همسرش بازیگر بیون بکهیون، یه زوج پر از خطا و ایراد. اونا یه رابطه‌ی سمی، شخصیت‌های متضاد، و یه تراژدی متفاوت دارن. -رابطمون مثل رزهای ژولیت بود. گرانبها و ظریف. نیاز به مراقبت و توجه داشت...اما ما براش تلاش نکردیم. 🥀Fɪᴄ: Tʜᴇ Jᴜʟɪᴇᴛ Rᴏsᴇs 🥀Cᴏᴜᴘʟᴇ: CʜᴀɴBᴀᴇᴋ 🥀Gᴇɴʀᴇ: Rᴇᴀʟʟɪsᴍ, Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ, Cʀɪᴍɪɴᴀʟ, Mʏsᴛᴇʀʏ, Dᴀɪʟʏ
The Ambiguity Of Selfishness [Ongoing] by RayPer_Fic
22 parts Ongoing Mature
کیم مینسوک با کار کردن توی شرکت ضایعات و چرخ دنده¬ی مفیدی توی جامعه بودن-طوری که انگار منتظر بود تا روزی بمیره و تقاص گناهانش رو بده- مشکلی نداشت اما وقتی هاله¬ی قدرتمندی از پشت بهش برخورد کرد، وقتی گربه¬ی زخمی¬ای که به خونه برده بود یه شیطان مغرور و چموش از آب دراومد، فهمید که فرشته ها، شیاطین، و روح های افراد مرده¬ی خانواده اش قرار نبود اجازه بدن به همین راحتی بمیره. حالا باید با چن-بادیگارد شیطانی¬اش- و هدف یک مجرم تحت تعقیب بودن سر و کله بزنه و با یادگرفتن اینکه چطور با تغییراتی که با اومدن کل اون موجودات شیطانی لعنتی توی زندگیش، ایجاد شدن کنار بیاد. با همه¬ی اینها مینسوک نباید برای کندوکاو بین احساس گناه کردن و جوونه زدن عشق، ظرفیت ذهنی داشته باشه، ولی داره و این بیشتر پریشونش میکنه. این داستان با اجازه نویسنده به فارسی بازگردانی شده و لینک اصلی فیکشن اینجاست. https://www.asianfanfics.com/story/view/1499433/the-ambiguity-of-selfishness#google_vignette
You may also like
Slide 1 of 10
⌊Alive Stone⌉ cover
FxxkBoys' Karma | Woosan | cover
Juliet Roses (COMPLETED) cover
V E N G E A N C E [S1] cover
دروغ حقیقی cover
The Smell Of You (KookV) cover
After I Wake Up cover
ABOYAMI cover
Mine cover
The Ambiguity Of Selfishness [Ongoing] cover

⌊Alive Stone⌉

12 parts Complete

دست‌های بیون بکهیون معجزه می‌کرد؛ زمانی که از سنگ و گچ بی‌جون مجسمه‌های چشم‌نواز و زنده می‌ساخت، حرکت دست‌هاش به ظرافت رقصیدن روی بال شاپرک به نظر می‌رسید و دست‌هاش مثل مسیح به سنگ، زندگی می‌بخشید. همه چیز توی زندگی مجسمه‌ساز معروف ایده‌آل پیش می‌رفت تا اینکه بعد از تراشیدن صورت مجسمه‌ی اون مرد، کابوس‌ شبانه به سراغش اومد. کابوس مرد جوانی به اسم چانیول که بهش التماس می‌کرد اون رو نکشه‌. مردی که بی‌نهایت شبیه به مجسمه‌ی جدیدش بود. Chanbaek