𝐒𝐮𝐧 𝐄𝐲𝐞𝐬 [𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅]
  • Reads 2,424
  • Votes 609
  • Parts 5
  • Reads 2,424
  • Votes 609
  • Parts 5
Complete, First published Aug 31, 2022
همه چیز بین اون‌ها خوب نبود اما عشق بینشون می‌تونست سرپا نگهشون داره، منتها زندگی قرار نبود هرگز اون طوری پیش بره که به میل آدم‌هاست... شاید باید می‌رفت تا حداقل یکی‌شون بتونه آسوده زندگی کنه... شاید اینطوری همه چی بهتر میشد!

𝑴𝒊𝒏𝒊𝒇𝒊𝒄

𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑴𝒊𝒏𝑳𝒊𝒙
𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝒂𝒏𝒈𝒔𝒕, 𝒅𝒓𝒂𝒎, 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆
All Rights Reserved
Sign up to add 𝐒𝐮𝐧 𝐄𝐲𝐞𝐬 [𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅] to your library and receive updates
or
#863fanfiction
Content Guidelines
You may also like
🧛🏻‍♂️a real manhwa🧛🏻‍♂️                          [کامل شده] by layboom
20 parts Complete
🧛🏻‍♂️A real manhwa🧛🏻‍♂️ "یه مانهوای واقعی" نویسند: boom ژانر: رومنس، اسمات، فلاف، فانتزی، سوپرنچرال، طنز، ددی کینک، هپی اندینگ،... کاپل: چانلیکس روزهای آپ: سه شنبه‌ها همیشه فکر میکردم موجودات تخیلی یه جایی تو یه دنیای دیگه زندگی میکنن، مطمئن بودم چون دوسشون داشتم. تا اینکه یه روزی وارد خونه‌ای شدم که نباید و چیزایی فهمیدم که باعث شد تمام ذهنیتم در موردشون تغییر کنه. اون روز دوست پسر جذابم که دست بر قضا یه بابای مهربونم بود بهم تاکید کرد که برای مراقبت از بچه کوچولوش نرم خونش، چندین بار هم تاکید کرد و خیلی قاطع منو از رفتن به خونه منع کرد ولی از اون جایی که من یه دانشجوی معمولی بدشانس بودم پروژه‌ی کوفتیمو تو خونه‌اش جا گذاشته بودم. واقعا با خودم فکر میکردم قرار نیست اتفاق خاصی بیوفته، نهایتش میخواستن منو سورپرایز کنن، بخاطر همینم نمی‌خواستن برم خونه. هیچ وقت از سرم این موضوع حتی رد هم نمیشد که وقتی وارد پذیرایی شم با موجود کوچولویی روبرو شم که دندوناشو برام تیز کرده و برای خون بدبختم نقشه می‌کشه. اون واقعا تیونگ بود؟! کوچولویی که منو پاپای شماره‌ی دو صدا میزد و لپامو میبوسید؟! با گیجی سرم رو کج کردم و دقیق نگاهش کردم. چرا حس میکردم درست وسط مانهوایی ایستادم که قرار بود نقش فرعیش توسط یه نیمچه خ
𝑷𝒊𝒂𝒏𝒐 𝒐𝒇 𝒍𝒊𝒇𝒆 by liiayano
42 parts Ongoing
~پیانوی زندگی~ Couple: Hyunlix, changlix,minsung Genre:Romance,drama,Angst,school life داستان حول زندگی لی فلیکس، احساسات و افکار اون میچرخه...نوجوون ۱۸ ساله ای که توی کافه مون لایتِ عزیزش زندگی میکنه و هرروز برای در و دیوار از احساسات بی پایانش به هوانگ هیونجین، همکلاسی جذابش میگه...ولی ایا همه درد و رنج زندگی فلیکس از نبودن هیونجین نشات میگیره؟یا شاید بودنش نیازه تا بتونه اون درد ها رو نادیده بگیره؟ایا فلیکس تنها کسیه که داره درد میکشه؟این درد قراره چطوری به پایان برسه؟ ~عشق یه طرفه وقتی سخت تر میشه که میدونی یکی دیگه رو دوست داره و اونجاست که حس میکنی کافی نیستی...اونجاست که تحملش خیلی سخت تر میشه...اونجاست که واقعا درد داره و قلبت فشرده میشه ~شخصیت منو با برخوردم اشتباه نگیر . . . شخصیت من چیزیه که من هستم. اما برخورد من بستگی داره به اینکه تو کی هستی...جوابتو گرفتی؟ ~فکر میکنی ایجاد کردن زخم های جدید کمک میکنه زخم های کهنت رو فراموش کنی؟ ~فکر میکردی ازش خلاص شدی،فکر میکردی تموم شده،فکر میکردی دفنش کردی،فکر میکردی ریشه کن شده...ولی هیچ وقت از بین نرفت...همیشه اونجا بود...و تو خودتو گول زدی و چشماتو بستی و فکر کردی که اگه نادیده بگیریش از بین میره...تو فقط من بدبختو وارد بازی کثیف بین مغز و قلبت کردی فلیکس‌!
You may also like
Slide 1 of 8
𝑬𝒀𝑬𝑷𝑯𝑰𝑳𝑰𝑨 cover
STRAY KISS cover
The Insider cover
🧛🏻‍♂️a real manhwa🧛🏻‍♂️                          [کامل شده] cover
𝖡𝗅𝗎𝖾𝖲𝗁𝖺𝖽𝖾𝗌 • 𝖲𝖪𝖹 cover
𝐌𝐲 𝐏𝐢𝐧𝐤 𝐜𝐡𝐨𝐜𝐨𝐥𝐚𝐭𝐞' cover
𝑷𝒊𝒂𝒏𝒐 𝒐𝒇 𝒍𝒊𝒇𝒆 cover
𝐌𝐲 𝐒𝐚𝐯𝐢𝐨𝐮𝐫 | 𝐌𝐢𝐧𝐬𝐮𝐧𝐠 cover

𝑬𝒀𝑬𝑷𝑯𝑰𝑳𝑰𝑨

11 parts Ongoing

داستان دختری که عشق زندگیش رو توی دریا پیدا کرد. -.چشمات...عجیبن. +.اوه..من باید برم... کاپل اصلی=جنلیسا کاپل فرعی=مینسونگ(استری کیدز) ژانر=درام،اسمات،زندگی روزمره،پری دریایی،رمنس نویسنده=yashgin:)) Best Ranks: #1 جنلیسا #1بلک‌پینک #1 لیسا #1جنی #1مینهو #1 jenlisa #1 minsung