• گرهها همیشه مهمند... به عبارت بهتر همیشه نقش پر اهمیتی رو به عهده گرفتند... وصل کردن ... اتصال دو یا چند جزء مرتبط به هم که با وجود اینکه لازمه به هم متصل باشند، به هر دلیلی از هم جدا افتادند... و حالا چی میشه اگه این یه راز بخواد نقش این گره رو تو زندگی چهار نفر بازی کنه و چهار زندگی رو مستقیم یا غیرمستقیم به نحوی به هم گره بزنه؟! رازی که با این که خیلی وقته به یه اتفاق توی گذشته تبدیل شده اما هنوز تاثیراتش توی امروز ادامه داره و آمادهست تا هر لحظه شکل پیچیدهتری به خودش بگیره ... این داستان، داستان گرههاست؛ گرههایی که زندگی بیون بکهیون عکاس، پارک چانیول روانشناس، کیم جونمیون وارث مرموز اون ثروت عظیم و در نهایت شخصی نسبتا ناشناس برای اون ها که به نوعی کلید همهی این پیچیدگیها رو در دست داره، آدمهایی از دنیاهای مختلف رو به هم متصل میکنند ... اما خب کی گفته کلیدها همیشه قراره همه چیز رو حل کنند، شاید باز شدن بعضی از قفلها فقط پیچیدگیهای بیشتری رو به همراه داشته باشه .. • فیکشن: #Volta • ژانر: رمنس، رازآلود، معمایی، روزمره، انگست، روانشناسی •محدودیت سنی: 🔞 •نویسنده: Madeline آیدی تلگرام: Author: @mllemadelineAll Rights Reserved