Volta
  • Reads 77
  • Votes 10
  • Parts 1
  • Reads 77
  • Votes 10
  • Parts 1
Ongoing, First published Sep 03, 2022
• گره‌ها همیشه مهمند... به‌ عبارت بهتر همیشه نقش پر اهمیتی رو به عهده گرفتند... وصل کردن ...
اتصال دو یا چند جزء مرتبط به هم که با وجود اینکه لازمه به هم متصل باشند، به هر دلیلی از هم جدا افتادند...
و حالا چی میشه اگه این یه راز بخواد نقش این گره رو تو زندگی چهار نفر بازی کنه و چهار زندگی رو مستقیم یا غیرمستقیم به نحوی به هم گره بزنه؟!
رازی که با این که خیلی وقته به یه اتفاق توی گذشته تبدیل شده اما هنوز تاثیراتش توی امروز ادامه داره و آماده‌ست تا هر لحظه شکل پیچیده‌تری به خودش بگیره ... 
این داستان، داستان گره‌هاست؛ گره‌هایی که زندگی بیون بکهیون عکاس، پارک چانیول روانشناس، کیم جونمیون وارث مرموز اون ثروت عظیم و در نهایت شخصی نسبتا ناشناس برای اون ها که به نوعی کلید همه‌ی این پیچیدگی‌ها رو در دست داره، آدم‌هایی از دنیاهای مختلف رو به هم متصل می‌کنند ... اما خب کی گفته کلیدها همیشه قراره همه چیز رو حل کنند، شاید باز شدن بعضی از قفل‌ها فقط پیچیدگی‌های بیشتری رو به همراه داشته باشه .. 


• فیکشن: #Volta
• ژانر: رمنس، رازآلود، معمایی، 
روزمره، انگست، روانشناسی
•محدودیت سنی: 🔞
•نویسنده: Madeline



آیدی‌ تلگرام: 
Author: @mllemadeline
All Rights Reserved
Sign up to add Volta to your library and receive updates
or
#851love
Content Guidelines
You may also like
TENSION🍷(vkook) by seta8603
35 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end ❗️ Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst، drama Couple: vkook ،....... Setayesh* ❗️این اولین تجربه داستان نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
You may also like
Slide 1 of 10
پرسه در نیمه شب cover
GREY • 𝘝𝘬𝘰𝘰𝘬 cover
fox cover
𝖮︎𝗋𝖺𝗇︎𝗀︎𝖾 𝗌𝗍𝖺𝗋 | 𝐕𝐊 cover
𝐎𝐰𝐧𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐎𝐛𝐞𝐲 {𝐯𝐤} cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
𝐕𝐞𝐭𝐢𝐯𝐞𝐫🌱 cover
cat boy cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
TENSION🍷(vkook) cover

پرسه در نیمه شب

14 parts Ongoing

بدن زخمی و خونی گائون که مقابل یوهان روی زمین افتاده و از درد به خودش می‌پیچید، صحنه‌ای بود که مرد تا آخر عمرش دیگه نمی‌خواست شاهدش باشه. اگه یکی از همین دعواها گائون رو برای همیشه ازش می‌گرفت... یوهان دستش رو دور کتف گائون حلقه کرد و بدنش رو درون آغوشش کشید. با صدای آروم و گرفته‌ای به حرف اومد: «اگه قراره مثل گذشته به خودت آسیب بزنی و به هیچی اهمیت ندی... پس حضورم توی زندگی چه معنی‌ای می‌ده...؟» ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ژانر: عاشقانه، بی‌ال، انگست، اسمات کاپل: کانگ یوهان و کیم گائون (فیک از سریال قاضی شیطان / the devil judge) نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 ویراستار: ♧Fatemeh داستان فیکشن ربطی به سریال نداره و اگه سریال رو ندیدید، میتونید با خیال راحت بخونید.