× اوه اینجا رو ببین قبل از اینکه بتونه لباسش رو بالا بکشه، شونش توی دست های لیوای گرفته شد. تا قبل از این فشاری که بهش وارد شه، هیچوقت فکر نمی کرد لیوای با اون قدش انقدر زور داشته باشه × جناب یئگر هیچ قدرتی نداره! فکر می کنی مدیر چی راجع به این کارت میگه ارن؟ ارن دندون هاش رو بهم فشار داد، به خودش قول داده بود از کسی متنفر نشه و هنوز هم روی قولش مونده بود. ولی لیوای دیگه داشت زیادی اذیتش می کرد - چی میخوای لیوای؟ چی میخوای تا دست از سرم برداری؟ پوزخند لیوای محو شده بود و جاش رو همون صورت جدی همیشگیش گرفته بود، با همون چشم های خاکستریش 🌿🌿🌿 🎋 کاپل: ارری(ارن و لیوای)🌿 🎋 ژانر: رمنس، هیجانی، فانتزی، روزمره، مدرسه ای، اسمات🌿 🎋 روز های آپ: پنج شنبه ها🌿