[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝]
وقتی که امگای نارنگی مثل همیشه به کتابهاش پناه آورده بود تا شکستی که اخیراً خورده بود رو فراموش کنه، کتابی با اسم و طرحی جالب توجهش رو جلب کرد.
زمانی که اون رو خوند متوجهی چیز عجیبی شد؛ اتفاقات و شخصیت های اون کتاب واقعی بودن و حتی خودش هم توی داستان بود!
این یهجور پیشگویی بود؟ ولی چرا اون باید یه شخصیت شرور باشه؟ یعنی آخرش قراره که به همین سادگی نابود بشه؟
یکی به نارنگی کمک کنه..
· · ─────── ·𖥸· ─────── · ·
Name:Tangerine rescue operation[عملیات نجات نارنگی]
Genre: Omegaverse, Fantasy, Romance, Fun, Maybe a little smut?
Couple: Kookv
Writer: Luna🌙
◉Start:1401/06/28
◉End: 1403/01/16
░این فیکشن هیچ ارتباطی به زندگی و شخصیت واقعی آرتیست ها ندارد! همچنین فاقد اسماتهای مولایی است دوست عزیز🦭
خلاصه : تهیونگ امگایی که برای کارشناسی بورسیه دانشگاه هنر نیویورک رو میگیره و با هوسوک و رزیتا و جونگکوک همخونه میشه ...
البته که زندگی در کنار جونگکوک براش بدون دغدغه نخواهد بود چون هردو دچار عشقی میشن که ازش فرارین ....
بخشی از داستان :
دیگه نمیتونست جلوی احساساتش رو بگیره!
انگار تک تک سلولهای وجودش، از بیرحمی اون فرشتهی شکلاتی به درد اومده بود.
چشمای قرمز و اشکآلودش رو به موجودی که، هر پلک زدنش قلبش رو زیر و رو میکرد، دوخت.
با دیدن چشمان اشکی تنها عشق زندگیش، حالش ویرون تر شد. دستای لرزونش رو به صورتش کشید تا شاید آروم بشه.
با صدای گرفته و بمش گفت:
-من نمیدونم تو از من، توی تصوراتت چه هیولایی ساختی شکلات؛ اما من بدون تو خوب بودم.
بیقراریش بیشتر شد و فریاد کشید:
-من بدون عشق تو بهتر از این ها بودم. تو منو عاشق خودت کردی و باید مسئولیتش رو قبول کنی...!
____________
کاپل اصلی :کوکوی
کاپل های فرعی :هوسوک_رزیتا/نامجین
داستان بیشتر محوره کوکوی میچرخه و برای کاپل دیگه ای این فیک رو شروع نکنید
#kookv#کوکوی#bts