بوی کارامل و قهوهای که در خیابانهای منتهی به ایفل گیرندههای بویایی هر کسی را نوازش میکرد؛ عاشقانههای ادبی دختری اوکراینی و پسری که به شوق او نفس میکشید... تنها چیزی بود که قرن ۱۹ را به تصویر میکشید. کیم تهیونگ پسر نوازندهای اهل کره جنوبی بود که به خاطر دعوا بر سر ارث و میراث ناچار به فرانسه، قلب ادبیات جهان در قرن ۱۹ سفر کرد. اما طی دیدارش با نویسندهای اوکراینی تمام سختیهای این مسافرت سخت به کامش راحت شد ولی در پس تمام این اتفاقات؛ این جدایی بود که انتظارشان را میکشید. و داستانی که شاید بازنویسی دیگری باشد تا جهان همیشه و تا ابد عشق موسیو کیم به مادام کارتر را در گوش مردمانش زمزمه کند! بهراستی یاد این داستان در کجا جاری میماند؟ در قلب و روح جهان... در تاج پادشاهی و یا در ملودی های آن موسیقی...؟ روز های آپلود: جمعه ها
7 parts