کابوساش حالا تو زندگی واقعی به حقیقت پیوسته بود و هیولای زندگیش داشت تنش رو با چاقو نقاشی میکرد. متوقف شد و چاقو رو انداخت. ایستاد و کاردستیش رو تحسین کرد. با اینکه خون از زخم هاش میجوشید کلمه شکست خورده واضحا رو شکمش دیده میشد. ❤️couple: Kaisoo, یه کوچولو Taoris❤️ ⚡Autor: FireonWater⚡ 🔥Translator: NASIM🔥 کامل شده