CWTCH
  • Reads 31,758
  • Votes 2,104
  • Parts 41
  • Reads 31,758
  • Votes 2,104
  • Parts 41
Complete, First published Sep 10, 2022
کلمه‌ی "Cwtch" در زبان ولز به حس خوبی که تو بغل یه نفر تجربه اش میکنی گفته می‌شه . 

                             ☁️🌠🌠☁️
خلاصه : دختری که هیچ شادی ای رو از بچگیش تجربه نکرده و پشتِ همه ی زندگیش غم بوده . 
مَردی که سر راهش قرار میگیره و ناخواسته وارده زندگی دخترک میشه - بینِ جنگ با منطق و قلبش گیر میکنه  . 
                           ☁️🌠🌠☁️

ژانر : ریل لآیف ، بیزینس ، ارباب خدمتکار ، رُمنس، اسمات

کاپلها : استریت و گی 
بیایین داخل داستان ببینین کیا هستن ^_^

                          🌠🌠🌠🌠
* اگه قرار نیست موارد زیر رو رعایت کنین، بدونین رایتر رضایتی از ریدرهاش نداره *
* ووت وظیفه ریدرِ 
* کامنت برای اکلیلی کردنِ رایتر جهت تند تند نوشتن و آپ شدنِ پارته 
* متعهد بودن به روز آپ و تا آخر نوشتن هم وظیفه رآیترِ 
*داستان نصفه ول نمیشه، مطمئن باشید به آخر میرسه*


شروع : 2022/09/16
معادلِ  1401/06/25
روز آپ : هفته ای يه پارت + پارت جایزه 

نویسنده : وآیولتِ رودخونه ی ماه
All Rights Reserved
Sign up to add CWTCH to your library and receive updates
or
#1girlxboy
Content Guidelines
You may also like
𝚝𝚎𝚜𝚝 𝚝𝚑𝚎 𝚙𝚊𝚜𝚝 𝚊𝚐𝚊𝚒𝚗  by rosali_na
32 parts Ongoing
من فقط میخواستم انتقام گذشته ی سختم رو بگیرم اما این انتقام به چه قیمت بود؟به قیمت لمس دوباره ی عذاب هام؟ چرا این داستان پیچیدگی عشق و نفرت رو در دلم بوجود اورد تا کی توان مقاومت دارم؟ . . قسمتی از فیک: پلکهام رو از هم باز کردم که توی همون لحظه نفس های گرمش کنار گوشم لرزی رو به بدنم انداخت،با یه لحن تمسخر امیز گفت:هه فکر کنم تا اینجا گرفته باشی دنیا دست کیه دیگه؟اینبار از این رفتارت گذشتم اما دفعه ی بعد اگر سعی کنی به خودت اسیب بزنی یا هر کاری خلاف میل من انجام بدی، جزاشو میبینی با تموم شدن جملش از روم بلند شد و بدون هیچ حرف یا چیز دیگه ای مستقیم سمت در رفت و ازاتاق خارج شد،با بغض به مسیر رفتنش خیره شدم و بعدش خودم رو به پهلو خوابوندم و زانو هام رو توی شکمم جمع کردم،اروم و بیصدا شروع کردم به گریه کردن:چرا بازم این اتفاقا داره برام میافته چرا گیر یه حیوون دیگه افتادم؟یعنی هنوز مجازاتم تموم نشده؟چرا اخه؟؟؟ . . [چشیدن دوباره‌ی گذشته] ژانر:مافیایی،اکشن،جنایی،معمایی،عاشقانه،ارباب برده ای،انگست کاپل ها: لیزکوک،تهنی،جیرز،جینسو شخصیت ها:بی تی اس،بلک پینک،کیپاپ،ساخته ی ذهن نویسنده وضعیت:( تمام شده) #لیزکوک #تهنی #جیرز #جینسو #بلکتن #بی_تی_اس #بلک_پینک
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK by thshsam
35 parts Ongoing
couple:vkook,namjin,secret genre:Omegaverse،action,mafia یه کلمه در زبان ایگبو هست به نام«Ọkara efu» یعنی کسی ک تورو کامل میکنه، وقتی که نباشه نصفه و نیمه میشی و زندگیت بی معنیه کیم تهیونگ انیگمای قدرتمندی که بر سه کشور ژاپن ،کره و روسیه حکمرانی میکرد سر یک لج و لجبازی جونگ کوک الفای خون خالصو مارک میکنه البته شاید فقط یک لج و لج بازی ساده درمیون نبود تهیونگ قدمی به عقب برمی‌دارد، انگار که تازه هوا برایش سنگین شده. چشمان نقره‌ای‌اش روی گوشی توی دست جونگ کوک ثابت می‌ماند، پیام هنوز روی صفحه روشن است: "محل اختفاشو پیدا کردم. امشب کارشو تموم می‌کنیم." نفسش را بیرون می‌دهد، اما این‌بار نه از آرامش، بلکه از خنجری که توی قلبش فرو رفته. نگاهش را بالا می‌آورد و به کوک خیره می‌شود. "پس این بودی تو؟ شکارچی؟" جونگ کوک هیچ‌چیز نمی‌گوید. نمی‌تواند. فقط دهانش باز و بسته می‌شود، انگار که دنبال کلمه‌ای برای نجات خودش باشد. تهیونگ پوزخند می‌زند. "لعنتی... می‌دونی خنده‌دار چیه؟ یه جایی تو این بازی لعنتی، واقعا فکر کردم شاید... شاید واقعیه." صدایش آرام است، ولی توی هر کلمه‌اش یک دنیا شکسته‌شدن موج می‌زند. جونگ کوک یک قدم جلو می‌آید. "اجازه بده توضیح بدم، این اون چیزی نیست که فکر می‌کنی."
𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅𝒚 𝒆𝒎𝒑𝒊𝒓𝒆  by rosali_na
34 parts Ongoing
زمانی بود که خوناشام هارو فقط داخل کتاب های تخیلی و افسانه ای میشد جست و جو کرد و اما کی باورش میشد روزی تمام مردم تحت سلطه ی خوناشام ها قرار بگیرن؟ خوناشام هایی که بعد از نابودی زمین و انقراض بسیاری از انسان ها و موجودات، به فکر تشکیل یک امپراتوری افتادند و حالا...در جهانی که انسان ها درون دیوار های عظیم امپراتوری زندانی، و خوناشام ها پادشاهی میکنند چه اتفاقاتی رخ خواهد داد؟...قرن ها از نابودی زمین گذشته و دختری که نفرت خودش از خوناشام هارو همه جا با خود حمل میکنه، در نهایت مجبور به انتخاب میشه...عشق یا نفرت؟!! کدوم یک پیروز این جنگ ویرانگر خواهد بود؟ آیا اسرار پنهان این بازی به انتخاب نهایی کمکی خواهد کرد؟ و در آخر چه کسی از پایان این داستان آگاه خواهد بود؟ ︶꒷꒦︶ ꒦꒷꒷꒦ ︶꒷꒦꒷︶ نام فیکشن: امپراتوری خونین ژانر:خوناشامی، مدرسه ای، ارباب برده ای، عاشقانه، لیتل اسمات، فانتزی، تخیلی کاپل اصلی: تهنی کاپل های فرعی: جینسو، رزمین، سکرت ︶꒷꒦︶ ꒦꒷꒷꒦
* Dawn After Dark ( طلوع بعد از تاریکی ) * by nana_is_here
17 parts Ongoing
[ من گفتم سقوط درد نداره چون تو اون کسی بودی که من رو از بلندترین پرتگاه به پایین هل داد! قلبم رو با چاقو هزار تکه کن اما لطفا مواظب باش چاقو به دستت آسیب نزنه! ] * یونا دختری که پدر و مادرش رو در کودکی در حادثه ی تصادف از دست میده و مادربزرگ پیرش سرپرستی اون رو به عهده میگیره..‌ اما زندگی با یونا مهربون نیست و اون قبل از اینکه به سنِ قانونی برسه آخرین عضو از خانوادش یعنی مادربزرگش رو هم از دست میده... دولت اون رو به یه یتیم خونه در سئول منتقل میکنه و خیلی طول نمی‌کشه از اینکه یه راهبه به اسم میا اون رو به سرپرستی میگیره و با خودش به کلیسا میبره... یونا تمامِ ویژگی های یه دختر خوب و معصوم رو داره ولی چی میشه اگر تصمیم بگیره به یه آدمِ اشتباه دل ببنده؟! " به هر حال همیشه دخترای خوب متعلق به پسرای بد هستن" ____________________________________ 🏷 اتفاقات، حوادث ، رویدادها ، سازمان ها و قوانین این داستان ممکن است با واقعیت مطابقت نداشته باشد.
You may also like
Slide 1 of 20
Ride or die cover
𝚝𝚎𝚜𝚝 𝚝𝚑𝚎 𝚙𝚊𝚜𝚝 𝚊𝚐𝚊𝚒𝚗  cover
She got me going crazy Vol. 1 cover
𝘿𝙤𝙡𝙡𝙝𝙤𝙪𝙨𝙚 𝙎1 cover
 معرفی فیکشن cover
جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي cover
Mad wolf | kookv cover
𝐑𝐄𝐃 𝐔𝐍𝐈𝐂𝐎𝐑𝐍 cover
𝑴𝒚 𝒘𝒆𝒓𝒆𝒘𝒐𝒍𝒇 𝒅𝒂𝒅𝒅𝒊𝒆𝒔🐺🪽 cover
Earth Angel | TaeLice cover
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK cover
My Instagram Love ✔ cover
Words linger cover
𝐓𝐫𝐮𝐭𝐡𖦦 cover
《𝐒𝐥𝐨𝐰 𝐃𝐞𝐚𝐭𝐡》 cover
𝐅𝐎𝐑𝐂𝐄𝐃 𝐓𝐎 𝐋𝐎𝐕𝐄 cover
~Valley of happiness~ cover
Horror Story (+18) cover
𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅𝒚 𝒆𝒎𝒑𝒊𝒓𝒆  cover
* Dawn After Dark ( طلوع بعد از تاریکی ) * cover

Ride or die

22 parts Ongoing

چند نفر از ما تو این دنیا وقتی به کسی احساسی پیدا میکنیم با خودمون صادقیم؟ خیلی وقتا تا مدت زیادی سعی میکنیم خودمون رو گول بزنیم و از احساسمون فرار کنیم. جنی هم یکی از ماها بود. " فردی که مقابلش قرار داشت، کت رو بهش نزدیک کرد و دو طرف کت رو، روی شونش قرار داد. آستین های کت رو پشت جنی محکم به هم گره زد، جنی که همین الانش هم تا حدودی از حالت خمیده خارج شده بود قسمتی از کت رو تو دستش فشار داد، صاف ایستاد و نگاهش به اون چشم های آشنا گره خورد. تهیونگ کمکش کرده بود. " کاپل: تهنی/ جینسو/ رزکوک ژانر: مدرسه ای/روزمره/رومنس روز های آپ: نامشخص Cover by: V-antea