foggy
  • Reads 6,390
  • Votes 825
  • Parts 19
  • Reads 6,390
  • Votes 825
  • Parts 19
Ongoing, First published Sep 15, 2022
سلام دوستان اولین کارمه امید وارم حمایت کنین 🙈

رفتم سمتش.عطرش همه فضا را پر کرده بود.تو چشمام خیره شده بود.نفس عمیق کشید و زیر لب گفت "جونگ کوک...."
خشک شدم....گفت جونگ کوک .... خدای من .... چطور ممکنه ...دیگه دست خودم نبود ... شیف دادم و تبدیل شدم ... با تعجب نگام میکرد که گفتم " سانگ بوم خوناشامه .... ما گرگینه ایم "

نام:مه آلود
کاپل ها: کوکوی * یونمین * نامجین * پسرودختر 
ژانر:عاشقانه * تخیلی * امگاورس * امپرگ * یه کوچولو اسمات
نویسنده: nazanin
All Rights Reserved
Sign up to add foggy to your library and receive updates
or
#888vkook
Content Guidelines
You may also like
Love in nyc by camomile_13
23 parts Complete
خلاصه : تهیونگ امگایی که برای کارشناسی بورسیه دانشگاه هنر نیویورک رو می‌گیره و با هوسوک و رزیتا و جونگکوک همخونه میشه ... البته که زندگی در کنار جونگکوک براش بدون دغدغه نخواهد بود چون هردو دچار عشقی میشن که ازش فرارین .... بخشی از داستان : دیگه نمی‌تونست جلوی احساساتش رو بگیره! انگار تک تک سلول‌های وجودش، از بی‌رحمی اون فرشته‌ی شکلاتی به درد اومده بود. چشمای قرمز و اشک‌آلودش رو به موجودی که، هر پلک زدنش قلبش رو زیر و رو می‌کرد، دوخت. با دیدن چشمان اشکی تنها عشق زندگیش، حالش ویرون تر شد. دستای لرزونش رو به صورتش کشید تا شاید آروم بشه. با صدای گرفته و بمش گفت: -من نمی‌دونم تو از من، توی تصوراتت چه هیولایی ساختی شکلات؛ اما من بدون تو خوب بودم. بی‌قراریش بیشتر شد و فریاد کشید: -من بدون عشق تو بهتر از این ها بودم. تو منو عاشق خودت کردی و باید مسئولیتش رو قبول کنی...! ____________ کاپل اصلی :کوکوی کاپل های فرعی :هوسوک_رزیتا/نامجین داستان بیشتر محوره کوکوی میچرخه و برای کاپل دیگه ای این فیک رو شروع نکنید #kookv#کوکوی#bts
You may also like
Slide 1 of 10
🐺❄️𝓔𝓽𝓮𝓻𝓷𝓪𝓵 𝔀𝓲𝓷𝓽𝓮𝓻❄️🐺 cover
𝐢𝐬𝐨𝐥𝐨𝐩𝐡𝐢𝐥𝐢𝐚 "𝐲𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧&𝐯𝐤��𝐨𝐨𝐤" cover
Hand job | Vkook cover
Good For You |Kookv| cover
فقط بهم بگو/Just Tell me cover
Lovelorn  cover
Game Of Thrones | Vkook cover
7 RING - 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 cover
Love in nyc cover
Dancing miracle  cover

🐺❄️𝓔𝓽𝓮𝓻𝓷𝓪𝓵 𝔀𝓲𝓷𝓽𝓮𝓻❄️🐺

19 parts Ongoing

"زمستان ابدی" اینجا یه دنیای جدید بود، دنیای سفیدی که برخلاف ظاهر سپید و سردش پر از گرمای خون بود، خون قرمز رنگی که برف های سفید رو رنگی می‌کرد بکهیون گرگی بود که از تمام این ها خسته شده بود و خودش رو توی تنهایی هاش غرق کرده بود و به دعا می‌پرداخت، چی میشه اگه یه روز مجبور بشه از منطقه امن خودش دور بشه و با گرگه دیگه ای بنام پارک چانیول ملاقات کنه؟ چانیولی که تماما برخلاف اون بود و فقط با یک نگاه عاشق اون گرگ سفید و زیبا شده بود... . قسمتی از داستان: _چرا به درگاهشون دعا میکنی؟هیچکس گوش نمیده، هیچکس نجواهای قشنگت رو نمیشنوه بکهیون _چون... _شش... چیزی نگو،چطوره به جای همه این ها امگای من بشی؟ . کاپل ها:چانبک❄️کایسو❄️هونهان ژانر: فانتزی❄️رمنس❄️امگاورس❄️اسمات❄️امپرگ