سلام دوستان اولین کارمه امید وارم حمایت کنین 🙈 رفتم سمتش.عطرش همه فضا را پر کرده بود.تو چشمام خیره شده بود.نفس عمیق کشید و زیر لب گفت "جونگ کوک...." خشک شدم....گفت جونگ کوک .... خدای من .... چطور ممکنه ...دیگه دست خودم نبود ... شیف دادم و تبدیل شدم ... با تعجب نگام میکرد که گفتم " سانگ بوم خوناشامه .... ما گرگینه ایم " نام:مه آلود کاپل ها: کوکوی * یونمین * نامجین * پسرودختر ژانر:عاشقانه * تخیلی * امگاورس * امپرگ * یه کوچولو اسمات نویسنده: nazaninAll Rights Reserved