Troy
  • Reads 9,958
  • Votes 1,798
  • Parts 45
  • Time 6h 13m
  • Reads 9,958
  • Votes 1,798
  • Parts 45
  • Time 6h 13m
Complete, First published Sep 15, 2022
با تخسی پوزخندی زد
-میترسی بکشمت نه؟
جلوش نشست و شمرده شمرده توی صورتش گفت
-هیچکس...نمیتونه...منو...بکشه!
-من میکشم!!
-تو؟! میخوای منو به خنده بندازی؟
-وقتی یه شاهزاده حرفی میزنه پای حرفش میمونه
                                 
                                              *****

-با..باید بکشمت..اگ...اگ بکشمت خیلی از آدما..کشته نمیشن
-منو بکش تهیونگ...زودباش!

کاپل: MinV(جیمین تاپ)
All Rights Reserved
Sign up to add Troy to your library and receive updates
or
#81vimin
Content Guidelines
You may also like
𝖡𝗋𝖾𝖺𝗍𝗁𝖾  | 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄 by fercansso
15 parts Ongoing
• همه‌ی فیکشن ها در چنل Fercansso هم قرار می‌گیرند. { نفس بکش } روانشناسی خبره به نام جئون جونگکوک در عجیب ترین حالت ممکن، رئیس کیم، صاحب شرکت لوازم ماشین آلات معروفی را در موقعیتی عجیب مشاهده میکند و اتفاقات دست به دست هم می‌دهند تا این دو، دوباره همدیگر را ملاقات کنند؛ اما این دفعه کیم تهیونگ ابعاد دیگری از شخصیت دکتر جئون را کشف می‌کند. " اقتباسی از کارکتر های سریال هانیبال" قسمتی از داستان: " چرا وارد خونه شدی؟" در حالی که پشتش به تهیونگ بود، با آرامش پرسید. پسر بزرگتر نزدیک بدن نیمه برهنه‌ی او شد زمزمه کرد: " چون دلم میخواست ببینمت. از نزدیک." جونگکوک بی اعتنا به جمله‌ی او، به سویش برگشت و نزدیک به صورتش پاسخ داد: " بهت گفته بودم نمیتونی بیای." سپس رویش را برگرداند اما تا اراده کرد که به سمت در برود، توسط دستان تهیونگ بر روی تخت افتاد. پسر بزرگتر بر رویش خیمه زد و زمزمه کرد: " واقعا اجازه نمیدی پیشت بمونم؟" جونگکوک به آرامی به او خیره شد و دستانش را به پشت گردن پسر کشید. " بهت گفتم نمیتونی، چون نردبونی زیر پنجره نبود. نگفتم اجازه نداری!" 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: 𝙋𝙨𝙮𝙘𝙝𝙤𝙡𝙤𝙜𝙞𝙘𝙖𝙡, 𝙀𝙧𝙤𝙩𝙞𝙘, 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚, 𝘿𝙧𝙖𝙢𝙖, 𝙎𝙢𝙪𝙩
لاتقارنين حبي لك بأي مخلوق انا حتى بغيابك احبك  by Ot34828
55 parts Ongoing
فيصل بحده وعصبيه نطق: ان ماخذيتك وربيتك ماكون ولد محمد الوجد ببرود وعناد : ان مارفضتك ماكون بنت تركي ! تبدأ القصة لما الجد أجبر الوجد إنها تتحلى بالصبر والهدوء، وكأنها لازم تكون ضعيفة شخصية قدام الناس، خصوصًا في عزيمة كبيرة جمع فيها أهل الديرة. وسط العزيمة، زوجة صديق الجد "سماهر" قعدت تنتقد الوجد وتقلل منها بشكل واضح قدام الجميع. بس الوجد، قررت تدافع عن نفسها بكل قوتها، وانقلبت الطاولة على سماهر ومسحت بكرامتها الأرض. هذا التصرف أغضب الجد بشكل ما أحد يتوقعه، فقرر يعاقب الوجد بطريقته الخاصة، وفرض عليها الزواج من فيصل، المعروف بصلابته وقسوته. فيصل أول ما شاف الوجد، انبهر فيها وبأنوثتها اللافتة، وسمّاها من أول نظرة "أم فستان وردي". الوجد رفضت الزواج تمامًا، وما كانت مستعدة تخضع لقرار جدها أبدًا. وصل بها الأمر إنها تحبس نفسها في مخزن البيت، وتعلن العصيان بشكل غير مسبوق. فيصل، اللي كان واقف بعيد يراقب الوضع، حس إن الوجد في خطر حقيقي لو الجد أصر عليها أكثر. بطريقته المفاجئة، قرر فيصل يدخل البيت من الدريشة، وواجه الوجد في المخزن. رغم رفضها وخوفها منه، ساعدها تطلع وخبّاها عن عين جدها. لكن الجد ما هدأ، وزاد غضبه أكثر، وقرر يزوجها ولد خالها "مشاري"، المعروف بسمعته السيئة وسجله الأسود. هنا، فيصل أخذ
You may also like
Slide 1 of 10
အနောက်မြောက်အရပ်မှပန်းလေးတစ်ပွင့်နှင့်သူ၏အသည်းရတနာမွေးစားသား cover
Clementine X Male Reader (Oneshots) cover
𝖡𝗋𝖾𝖺𝗍𝗁𝖾  | 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄 cover
Ang Mutya Ng Section E (FANMADE) cover
𝐂𝐥𝐚𝐬𝐬𝐦𝐚𝐭𝐞𝐬 𝐭𝐨 𝐒𝐨𝐮𝐥𝐦𝐚𝐭𝐞𝐬 cover
HELLHOUND - Supernatural cover
لاتقارنين حبي لك بأي مخلوق انا حتى بغيابك احبك  cover
Anything For a Friend  : A Miraculous Ladybug Fanfic cover
Leah's Writer's Room cover
Community Happenings cover

အနောက်မြောက်အရပ်မှပန်းလေးတစ်ပွင့်နှင့်သူ၏အသည်းရတနာမွေးစားသား

117 parts Ongoing

တစ်ပိုင်းချင်း စာပြန်စစ်ပြီး ပုံတွေ ပြန်ထည့်၊ ရှင်းပြထားတဲ့ မှတ်စုလေးတွေ ပြန်ထည့်ပြီး တင်ပေးပါမယ်ရှင်။ စိတ်ဝင်စားတဲ့စာဖတ်သူတွေအနေနဲ့ မပျက်ခင် ဖတ်ကြပါနော်။