☀️اسم وانشات: خانواده نباتی ☀️ خلاصه داستان: توی ساعت صفر صفر زمانی که فرشته ها برای برآورده کردن ارزو ها گوش به زنگ ایستادن جیهو از ته دلش آرزویی کرد، آرزویی که زندگیش رو عوض کرد ☀️ قسمتی از وانشات:کیک رو از یخچال برداشت و روی میز گذاشت و یه شمع با طرح گربه روش قرار داد..با فندک شمع رو روشن کرد و آهی کشید..دوباره افکار مضخرفش به سرش هجوم آوردن..تولد که هیچ! شک نداشت اگه بمیره هم کسی سراغش نمیاد! ⚠️گایز این فیک به مناسبت تولد نویسنده آپ شده⚠️