Vesta | taekook |
  • Reads 46,728
  • Votes 6,653
  • Parts 48
  • Reads 46,728
  • Votes 6,653
  • Parts 48
Complete, First published Sep 17, 2022
Mature
تهیونگ تو خودش بیشتر جمع شد و با تعجب پرسید: منو میبری به قبیلتون؟ قبیله اژدهاها؟
جونگ کوک همونطور که سعی میکرد آتیش رو کمی بزرگ تر کنه جواب داد: آره، نکنه میترسی؟
تهیونگ تقریبا جیغ کشید: نههه! 
وقتی نگاه متعجب جونگ کوک رو دید خجالت زده سرش رو پایین انداخت و با مظلومیت گفت: فقط فکر نمیکردم حالا حالاها بهم اعتماد کنی.
جونگ کوک با لبخند ملیحی جواب داد: تو جفت منی تهیونگ. من بهت اعتماد دارم همونطور که تو به من اعتماد کردی و الان اینجایی.
___________________________
-خب ممکنه یه نفر باشه که هم جادوی سیاه و هم جادوی سفید و هم جادوی چهار عنصر رو باهم داشته باشه؟ 
جیمین آهی کشید و جواب داد: نه امکان نداره! تا الان که امکان نداشته.
کمی آروم تر با حرص غر زد: مگر اینکه جناب وستا بخواد تصمیم بگیره دست از فقط یه افسانه بودن‌ برداره و تشریفشو بیاره
__________________________
🔥ژانر:انگست،فانتزی،رمنس،اسمات 
🔥کاپل اصلی: کوکوی/ویکوک(ورس)
🔥کاپل فرعی: سکرت
Public Domain
Sign up to add Vesta | taekook | to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
"GYPSY"   [KOOKV] by Setayeshghoubadi
8 parts Ongoing
؛ از خوش شانسی امگای کولی بود یا بدشانسیش ... تهیونگ نمیدونست . بعد از اتفاق هایی که افتاده بود و حسی که در انتها تجربه میکرد ، نمیتونست قضاوت کنه . اما قطعا رفتارهایی که در پانزده سالگیش باهاش شده بود نمیتونست حقش باشه . اون معصوم تر و خام تر از اینهایی بود که بتونه این بی‌رحمی هارو تحمل کنه . بدنش ظریفتر از اونی بود که بتونه خشونت هارو تاب بیاره . افکارش تحمل این حجم از غم و دلتنگی رو نداشت . حس تنهایی .. دور از خانواده و دوستان شادش . روحیه ی سرزنده و آزادی طلبش تاب تحمل اسیری رو نداشت . . . . . اما گذشته بر تمام اینها .. تهیونگ عاشق " اون " شد . ؛ دینگ دینگ دینگ .. برای فهمیدن تمام ماجرا ، با ما همراه باشید ( تبلیغات با لحن هیجانی 😂🤝🦦) درود بر بروبچ واتپد باید بگم لیلیث اینجاست؟ بعله لیلیث اینجاست با یه مینی فیک از کاپل زیبای جونگکوک و تهیونگ ژانر : عاشقانه .. امگاورس ... اسمات ..فانتزی.. کمی غمگین .. تا حدودی وحشیانه ... با یه پایان خوش . فقط نکته ای که قابل گفتنه اینه که داستان ادبیات بازی داره بچه ها . پس لطفا اگه سنتون مناسبه بخونید . (+15) و زمان آپ هم نامشخصه بچه های گلم . اما سعی میکنم طولانی نشه .
You may also like
Slide 1 of 20
𝐎𝐫𝐩𝐡𝐚𝐧ᵛᵏ cover
troubled jeons(kookv) cover
My doctors cover
Alpha ✓[Vkook]  cover
Andamaina..زیبا cover
𝑂𝑁𝐿𝑌 𝑀𝐼𝑁𝐸(𝐾𝑂𝑂𝐾𝑉) cover
𝑳𝒂𝒅𝒐 𝒍𝒊𝒏𝒅𝒐 cover
Two Sweet Ways ✨ cover
Ant Ant cover
"GYPSY"   [KOOKV] cover
La mia metà [نیمه گمشده‌ی من]  cover
𝗧𝗵𝗿𝗲𝗲 𝗱𝗮𝘁𝗲𝘀 | 𝗸𝗼𝗼𝗸𝘃 cover
irresistible  cover
My Cutie Cookie cover
Dancing miracle  cover
Tiptoe :::... (KOOKV ver.) cover
𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 cover
TᕼE ᒪOᔕT ᕼᗩᒪ�ᖴ cover
🐺𝑹𝒐𝒐𝒕𝒍𝒆𝒔𝒔 𝑨𝒍𝒑𝒉𝒂🌙 cover
Shark ∥ کوسه {VKook, NamJin} cover

𝐎𝐫𝐩𝐡𝐚𝐧ᵛᵏ

11 parts Ongoing

𝐨𝐫𝐩𝐚𝐧/یتیم ‌جونگکوک نه ساله دیگه یتیم شده بود! مامانش ولش کرده بود! باید چیکار میکرد؟ ★★★ نگاهی به تیپ پسر کرد وبه راحتی متوجه شد برای چی اینجاست با نزدیک شدن بادیگاردا پسر دستاشو دور پای مرد تنگ کرد و نالید _نمی..نمیخوام..من..نمیخوام..ک..کاری..که..او..اونا..میخوان..رو..ان..انجام..بدم..نزار..م..منو..ببرن