Eccedentesiast (oneshot)
  • Reads 291
  • Votes 32
  • Parts 1
  • Reads 291
  • Votes 32
  • Parts 1
Complete, First published Sep 20, 2022
کاپل: چانمین
ژانر: انگست

"هرگز باطن زندگی خودت رو با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکن!" این جمله‌ی معروف شاید می‌تونست راه نجات زندگی بنگ‌چان باشه، شاید هم مشکلاتش عمیق‌تر از اون بودن که چنین راه حل سطحی داشته باشن؟

***

- بمون سونگمینم، بمون! قول می‌دم دوست پسر بهتری باشم، بهتر بغل کنم، بهتر ببوسم و بهتر بخندم فقط التماست می‌کنم ترکم نکن.

*کلمه‌ی Eccedentesiast به معنی کسی که تظاهر می‌کنه خوشحاله و مشکلی نداره درحالی که دلش می‌خواد بمیره*
All Rights Reserved
Sign up to add Eccedentesiast (oneshot) to your library and receive updates
or
#43sadend
Content Guidelines
You may also like
Cupid: The Last Mission by imtheasteria
57 parts Ongoing
"سم و پیتر، فرشته‌های عشق جوونی که به‌خاطر یه اشتباه و خراب کردن مأموریتی که به اون‌ها سپرده شده بود، توسط دادگاه عدل محکوم شدن که در کالبد دو فانی، یعنی هوانگ هیونجین و هان جیسونگ، به زمین تبعید بشن تا آخرین ماموریتشون رو به پایان برسونن. کی می‌دونه روی زمین، چه چیزی انتظار اون دو فرشته‌‌ی ساده و بی‌تجربه رو می‌کشه؟ روی خوش و زیبای سکه‌ی عشق یا ذات حقیقی‌ و سیاهی که تابه‌حال ازشون پنهان شده بود؟" ________ - نمی‌تونی بیخیالم بشی ولی... هربار می‌بینمت به یه نحوی خردم می‌کنی. مینهو چرا فقط بهم نمی‌گی چیکار کنم؟ مینهو با انگشت شستش گونه‌ی نرم جیسونگ رو لمس کرد و اجازه داد پیشونی‌های داغشون چسبیده به همدیگه باقی بمونه. احساس می‌کرد توی سیاه چاله‌ی عمیق و سیاهی افتاده و فقط جیسونگ می‌تونه راهش رو روشن کنه. - وقتی بوسیدمت، احساس کردم یه تیر کوفتی به کمرم برخورد کرد و مستقیم به سینه‌ام رسید... من نمی‌دونم چی ‌شده، فقط می‌دونم نمی‌تونم ولت کنم. - Couple: Changjin, Minsung, Seungin - Genre: Fantasy, Flaff, Romance, Smut, Angst - Writers: Asteria, Drkangel
𝑩𝒍𝒐𝒐𝒅𝒚 𝑪𝒉𝒐𝒄𝒐𝒍𝒂𝒕𝒆ও by rose8096w
18 parts Ongoing
خلاصه: زمانی زندگی متوقف میشه که تو عاشق سربازی از کره ی شمالی بشی. توقفی اجباری فقط بخاطر فرار از تلخی روزگار به شیرینی شکلات، هر چند خونین. من یه پسر کشاورز ساده‌ی کره‌ی جنوبی هستم و تو یه سرباز زخم خورده‌ی کره ی شمالی، ما دشمن هم هستیم، این جرمه که عاشق هم باشیم. _و ما برای عشقمون جون میدیم. عشقی در سال 1950 میان جنگ و خون میان گرفتن نفس ها در همین بین نفس هایی که با بوسه همراهه، و زندگی دوباره سال 2025... . همه ی اون سادگی کنار گذاشته میشه و این عشق بار دیگه با شور و اشتیاق، قدرت، شهوت ادامه پیدا میکنه، رابطه ی نخست وزیر با بادیگاردش... نام: شکلات خونین ژانر: کلاسیک، غمگین، عاشقانه، اسمات نویسنده: رز آپ: پایان یافته نکته اول: یه چیزی که خیلی ها رو منصرف از خوندن این فیک میکنه اینکه توی ژانر زدم غمگین و همه فکر میکنن قراره پایان بدی داشته باشیم ولی اینطور نیست من هیچ وقت داستانی رو شروع نمیکنم که پایانش بد باشه، روند اول داستان غمگین هست ولی نه کلش، پس همینجا میگم پایان خوشه. نکته دوم: توصیه میکنم افرادی که روحیه بشدت حساسی دارن نخونن چیز خواستی نوشته نشده ولی یک سری چیزها هست که برای خودم وظیفه دونستم از قبل بگم پس اگر بشدت دل نازک و حساس هستید نخونید. چنل تلگرامم: @MinsungW2
𝐀𝐦𝐨𝐫𝐚𝐧𝐬𝐢𝐚 by Radiatafiction
32 parts Complete
"من نیاز دارم توی این هیجانات عشقی که نمیدونم فرجامی براش هست یا نه، تو رو کنارم داشته باشم. حرارت وجود دل انگیزت رو درست کنار دستم، وقتی وسط خیابون خلوت نشستیم و به ستاره ها نگاه میکنیم، حس کنم. نیاز دارم جوری مدام پیشت باشم تا دیگه چیزی مثل دلتنگی درونم باقی نمونده باشه. فقط و فقط تو باشی. تویی که از هر چیزی نزدیک تر و دور تر به من هستی. و وقتی آفتاب جلوی صورت‌هامون طلوع کرد، چشم‌های تیره رنگ زیبات رو میبوسم تا اون‌ها رو ببندی. که این روزگار کینه توز، هیچوقت توانایی تحمل دو خورشید توی آسمون رو نداره. تو خورشیدم باش و من یخی که تو رو ستایش میکنه و عاشقت شده... تو همه چیز باش و من هیچ که اگه تو همه چیز باشی، چیز دیگه‌ای از این دنیا نمیخوام. جز تو که همه چیز هستی. همه چیز من!" 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑴𝒊𝒏𝑺𝒖𝒏𝒈 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆, 𝒇𝒍𝒖𝒇𝒇, 𝒅𝒓𝒂𝒎 𝑼𝒑 𝒅𝒂𝒚𝒔: 𝑾𝒉𝒆𝒏𝒆𝒗𝒆𝒓 𝒂 𝒃𝒖𝒕𝒕𝒆𝒓𝒇𝒍𝒚 𝒇𝒍𝒊𝒆𝒔 𝒊𝒏 𝒉𝒊𝒔 𝒔𝒕𝒐𝒎𝒂𝒄𝒉
You may also like
Slide 1 of 9
Cupid: The Last Mission cover
Different Scarlet (Minsung) cover
𝐎𝐰𝐧𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐎𝐛𝐞𝐲 {𝐯𝐤} cover
dark love  cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
•• Supreme ••  cover
𝑩𝒍𝒐𝒐𝒅𝒚 𝑪𝒉𝒐𝒄𝒐𝒍𝒂𝒕𝒆ও cover
𝐀𝐦𝐨𝐫𝐚𝐧𝐬𝐢𝐚 cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover

Cupid: The Last Mission

57 parts Ongoing

"سم و پیتر، فرشته‌های عشق جوونی که به‌خاطر یه اشتباه و خراب کردن مأموریتی که به اون‌ها سپرده شده بود، توسط دادگاه عدل محکوم شدن که در کالبد دو فانی، یعنی هوانگ هیونجین و هان جیسونگ، به زمین تبعید بشن تا آخرین ماموریتشون رو به پایان برسونن. کی می‌دونه روی زمین، چه چیزی انتظار اون دو فرشته‌‌ی ساده و بی‌تجربه رو می‌کشه؟ روی خوش و زیبای سکه‌ی عشق یا ذات حقیقی‌ و سیاهی که تابه‌حال ازشون پنهان شده بود؟" ________ - نمی‌تونی بیخیالم بشی ولی... هربار می‌بینمت به یه نحوی خردم می‌کنی. مینهو چرا فقط بهم نمی‌گی چیکار کنم؟ مینهو با انگشت شستش گونه‌ی نرم جیسونگ رو لمس کرد و اجازه داد پیشونی‌های داغشون چسبیده به همدیگه باقی بمونه. احساس می‌کرد توی سیاه چاله‌ی عمیق و سیاهی افتاده و فقط جیسونگ می‌تونه راهش رو روشن کنه. - وقتی بوسیدمت، احساس کردم یه تیر کوفتی به کمرم برخورد کرد و مستقیم به سینه‌ام رسید... من نمی‌دونم چی ‌شده، فقط می‌دونم نمی‌تونم ولت کنم. - Couple: Changjin, Minsung, Seungin - Genre: Fantasy, Flaff, Romance, Smut, Angst - Writers: Asteria, Drkangel