+تهیونگا... -هوم؟ +چرا ما زودتر نفهمیدیدم؟ -چیو؟ +اینکه نخ سرخ سرنوشت به دستامون بسته شده بود...اما ما ندیدیمش و متوجهش نشدیم! -به این میگن عشق پایدار کوک...عشقی که به موقع اتفاق بیوفته عشق پایداره... +تهیونگ یه سوال -بپرس بیب +دوست دارم بدونم...دوست دارم بدونم این چشمای توعه که منو تو دریای سیاهیش غرق میکنه یا عطرت که منو مدام مست میکنه...کدومشون باعث میشن بیشتر عاشقت شم؟ تهیونگ لبخندی زد و ادامه داد: -کوکیه من...عشقی که تو به هرکسی میدی یکی از شیرین ترین مزه های دنیاس...من فقط خوش شانسم که این عشق نصیب من شد نه هیچکس دیگه...تو خواستنی تر از اون چیزی هستی که فکرشو میکردم +توام دوست داشتنی تر از اون چیزی هستی که فکرشو میکردم...خیلی دوست داشتنی تر:) بعد از چند دقیقه بهم لبخند زدن شب بخیر گفتن و در بغل هم رویاهایی رو دیدن که هیچکس نمیتونست ببینه...رویای عشقی که با نفرت شروع شد:)All Rights Reserved