به فصل دوم فن فیکشن GOLD خوش اومدین! بعد از منتشر کردن فن فیکشن گلد من نظرات جالبی دریافت کردم و تشویق شدم برای نوشتن ادامه این ماجرا.. درواقع گلد از اول هم قرار بود طولانی تر و پر محتوا تر باشه اما به یکسری دلایل موضوعاتی ازش حذف شدن حالا با فصل دوم گلد ؛ با نام دایموند در خدمت شما هستم مخلص شما اس اچ.اس:/ مروری بر اتفاقات GOLD: کیم تهیونگ پسر ثروتمندی بود که ارزوش یه شب خوابیدن با بدنام ترین دزد کره یعنی گلد بود کیم تهیونگ در یک شرطبندی با دشمنش ،گلد رو با یک الماس سیاه عوض کرد و به عبارتی خریدش بالاخره به ارزوش رسید و همون شب متوجه شد کسی که زیرش جون داده اسمش جئون جونگ کوکه و درواقع به بدنامی ای که ذکر میکردن نبوده کیم تهیونگ بعد از گرفتن بکارت گلد تصمیم قطعیشو گرفت و متوجه شد حس هایی فراتر از یک هوس زودگذر به گلد داره جشن ازدواج اونها پرشور و زیبا برگذار شد و شب عالی ای رو باهم رقم زدن و زندگی فوق العاده خودشون رو شروع کردن پارک جیمین که چشمای تهیونگ بود شروع کرد به قرار گذاشتن با مین یونگی دشمن و رفیق قدیمیه تهیونگ و بعد از مدتی یونگی از جیمین خواستگاری کرد... /جیمین...میدونم من یه ادم بدم...ولی...تو دوست داری با یه ادم بد ازدواج کنی...و باهاش فرار کنی..؟1399/11/11All Rights Reserved
1 part