۱۴ روز زمان بُرد تا هان جیسونگ به خاطر لی مینهو کارش به بستری شدن تو بیمارستان برسه، و همینطور ۱۴ روز دیگه طول کشید تا لی مینهو به خاطر هان جیسونگ مهمون تختهای بیمارستان بشه.
هان جیسونگی که چشم دیدن لی مینهو رو نداشت و لی مینهویی که بیشتر از هر کس دیگهای از هان جیسونگ نفرت داشت، چندین سال بعد دوباره با هم ملاقات میکنن و به اجبار سر یک پروژه مشترک همکار میشن.
ممکنه آدمهایی که روزهای خوش یکدیگر رو به جهنم تبدیل کردن، مرحم روحهای شکسته همدیگر بشن و این بار خاطرات متفاوتی بسازن؟
«من در دام فوبیای تو گیر کردم...»
∘ 𝖯 𝖧 𝖮 𝖡 𝖨 𝖠 ∘
𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝖬𝗂𝗇𝗌𝗎𝗇𝗀, 𝖢𝗁𝖺𝗇𝗁𝗈
𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝖠𝗇𝗀𝗌𝗍, 𝖲𝗆𝗎𝗍, 𝖲𝖼𝗁𝗈𝗈𝗅 𝗅𝗂𝖿𝖾
𝖠𝗎𝗍𝗁𝖾𝗋: 𝖤𝗋𝗂𝗄𝖺
تهیونگ، امگاییه که تو یه خانواده ی متعصب به دنیا اومده
یه روز که داره از مدرسه بر میگرده مزاحمتی براش ایجاد میشه و بعد از اون به خاطر حرفایی که پشتش میزنن به انتخاب خانوادش با سوجون آلفایی از یک خانواده ی اصیل ازدواج میکنه ولی بعد از چند سال به خاطر بچه دار نشدنش از سوجون جدا میشه و برای گذران زندگیش توی یک مهدکودک مشغول به کار میشه که اونجا با داییه یکی از بچه ها آشنا میشه....
جونگکوک آلفا و دکتر موفقی که عاشق میتشه ولی به خاطر مریضیه قلبی میتش در عذابه
با من همراه باشین تا با هم داستان زندگی تهیونگ و جونگکوک رو مرور کنیم....
کاپل:کوکوی
ژانر:امگاورس، روز مره، رمنس، فلاف،امپرگ، انگست و اسمات
روز های آپ:جمعه