● نام: گرگ ها گریه نمیکنند
● ژانر: امگاورس، فانتزی، خشن، ازدواج اجباری، امپرگ، اسمات
● کاپل: سهون. جونگین. چانیول. بکهیون. (کاپل ها در روند داستان مشخص میشن)
● :
-: من هیچ وقت گریه نکرده بودم.. چون بابا همیشه میگفت گرگ ها، هیچ وقت گریه نمی کنن. اونا شکار میکنن.
وقتی مامان مرد گریه نکردم،
وقتی بابا رفت، گریه نکردم..
قطره ی اشک، از چونه اش میچکه و روی زمین سقوط میکنه
صدای افتادن اشک، روی زمین نیم سوخته ای که هردو میشنون
-: این دوتا قطره ی لعنتی اشک و غرورم، هیچی نیست در مقابل چیزی که امروز از دستش دادم..
امروز رو هیچ وقت فراموش نکن جفت عزیزم.