دوستانی با دل های به هم پیوسته 𝑻𝒓𝒐𝒖𝒃𝒍𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒕𝒂𝒆𝒏𝒏𝒊𝒆.𝒋𝒊𝒏𝒔𝒐𝒐.𝒍𝒊𝒛𝒌𝒐𝒐𝒌.𝒓𝒐𝒔𝒎𝒊𝒏.𝒏𝒂𝒎𝒔𝒐𝒐 𝑷𝒂𝒓𝒕 𝒐𝒇 𝒇𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏 پاهاشون رو توی ماسه های نرم فرو کردن و به اقیانوسی که حالا اروم شده بود زل زدن الان احساس آرامش داشتن و خوشحال بودن بعد از شنیدن کات اروم از هم جدا شدن و به سمت فیلمبردار ها رفتن تِدی با خوشحالی گفت-مستند in the soopبلکتن آماده ی بخشه جیسو لبخندی زد و به اعضا نگاهی انداخت شاید سفر کردن با دو گروه ایدل فکر بدی نبود به جیمین رزی که در حال لاو ترکوندن بودن زل زد و چشماشو توی حدقه چرخوند و بعد و تهیونگ جنی که دنبال سگاشون توی دریا بودن نگاه کرد با صدای داد جانکوک و دیدن لیسا که شیر موزشو گرفته خندید و حالا اون اینجا بود بین دو گروه بزرگ و بین دوستایی که الان کنارشون آرامش داشت! 𝑷𝒍𝒆𝒂𝒔𝒆 𝒂𝒅𝒅 𝒕𝒐 𝒓𝒆𝒂𝒅𝒊𝒏𝒈 𝒍𝒊𝒔𝒕 𝒂𝒏𝒅 𝒇𝒐𝒍𝒍𝒐𝒘 𝒎𝒆All Rights Reserved