The Broken Mafia & His wounded angel (translate)
  • Reads 355
  • Votes 93
  • Parts 2
  • Reads 355
  • Votes 93
  • Parts 2
Ongoing, First published Nov 26, 2022
ارباب مافیا وانگ ییبو نگاهی به حیوان خونگی اش انداخت و گفت :

-یکم خوراکی میخوای پِرسی؟


حیوون خونگی ارباب مافیا غرش بلندی کرد و اونم فهمید که حیوون خونگیش چی میگه ، به سردی سرش رو تکون داد . هر سه نفر اونها روی زانو هاشون سریع زانو زدند و شروع کردند به گریه کردن و التماس کردن برای رحم و بخشیده شدن .


- ارباب خواهش میکنم یکم رحم داشته باشید ... 


-ارباب... لطفا ... التماس میکنیم 


-ارباب لطفا رحم داشته باشید... ما رو ول کنید لطفا ....


هر سه ی اون ها شروع کردند به خم کردن سر هاشون نزدیک به زمین . ارباب مافیا وانگ ییبو برای لحظه ای ساکت شد . 

به سردی گفت :


-به جز کسی که اون حرف رو زده همه میتونند برند .


مرد اول در حالی که سریع از روی زمین بلند شد گفت 


-ممنون ... ممنونم ارباب

مرد دوم هم بلند شد و گفت 


-خیلی ممنونم ارباب 


مرد سوم داد زد و سعی کرد اونها رو نگه داره 


-نه ... نه ... من رو اینجا ول نکین ... این کارو نکنین 


ولی اون دوتا مرد بدون گوش کردن به حرف های اون مرد از اونجا خیلی سریع فرار کردند . حالا فقط اون مرد روبه روی اباب مافیا بود .شروع کرد به بلند گریه کردن و التماس بیشتر .


-ارباب ... من متاسفم ... لطفا من رو ببخشین... ارباب 

دوباره فریاد زد 


-ارباب ، التماستون میکنم ... لطفا
All Rights Reserved
Sign up to add The Broken Mafia & His wounded angel (translate) to your library and receive updates
or
#95داستان
Content Guidelines
You may also like
Coshay / نامیرا by rominaromina396
96 parts Ongoing
فصل 1 احساس تنهایی خیلی خوبه ولی نه وقتی ۱۶ سال طول بکشه بلاخره یه جایی کم میاری ، کنجکاوی قلقلکت میده و دلو میزنی ب دریا و ...فرار میکنی ... ولی همیشه قرار نیست نتیجه ی یک اشتباه بد باشه شاید بشه شروع ی زندگی دوست‌داشتنی و پر ماجرا و شاید عجیب .... بخشی از داستان : پس من چی ؟ پسر کوچیک تر ب صورت مثل برف شوگا نگاه کرد هول شد .." .آلفا ! شوگا بیحرف همون دست جیمین رو سمت لباش برد و خورد . انگشتای عسلی جیمینم همراهش وارد دهنش شد و موج الکتریسیته ای وارد بدن امگا کرد. جیمین مسخ شده به چشمایی ک اگه اشتباه نمی‌کرد برق شیطنت از توش پیدا بود خیره شد.... کوک مثل بچه ها اعتراض کرد " هئونگگگگگ اون مال من بود ‌..من هنوز گشنمه ..!!! تهیونگ ک سیر شده بود به دیوار پشت سرش تکیه دادو دستی ب شکمش کشید ... " آخيش... چه خوب که من سیر شدم ! " کوک با غیض نیم خیز شد " میام میزنمتا ... تهیونگ با تخسی نگاهش کرد " جرئت داری بیا... فصل اول تمام شده😍🖖🏻 . . . فصل دوم در همین صفحه گذاشته میشه 😈🙈 داستان یه خانوادست ....اما ...آیا یه خانواده عادی ؟ ... . . . +میتونی تصور کنی از پدرت دو سال کوچیک تر باشی ؟! _ مطمئنی پدرته ؟! + اره ..... _ پس دیوونه شدی .. + نمیدونم ....شاید ... . . . زندگی مخفیانه یه خانواده ....و داستان های بینشون ... . . . هیجانی کمدی معمایی کاپل :
You may also like
Slide 1 of 10
AMYGDALA "Kookv" cover
Coshay / نامیرا cover
پلیس من  cover
𝙈𝙮 𝘾𝙤𝙢𝙢𝙖𝙣𝙙𝙚𝙧 •𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠• cover
GANGSTER "VKOOK" پایا�ن فصل اول cover
THE GAME OF DESTINY cover
𝑻𝒉𝒆 𝑾𝒆𝒂𝒑𝒐𝒏(𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌) cover
/پایان یافته/KOOKV"MY DOCTOR"🍷🔞 cover
𝐇𝐀𝐈𝐑𝐎 cover
monster alpha cover

AMYGDALA "Kookv"

50 parts Complete

نوه بزرگترین قاضی کره هیچ نمیدونست که قراره عاشق مردی بشه که زندگیش رو به جهنم کشونده! ″تو میخواستی بمیری و من نجاتت دادم پس...از امشب به بعد زندگی تو متعلق به منه″