روایتگر داستان افسرِ بالا مقام کرهی شمالی که برای جاسوسی به کرهی جنوبی میره و استاد پسر، معاون رئیس جمهور کرهی جنوبی میشه. و سرانجام این برخورد سرنوشت ساز شاید عجیب ترین رویداد تاریخ زندگی اون دو باشه. . . . . جونگکوک بین پاهای تهیونگ نشسته بود و سرش رو روی سینهی اون گذاشته بود و غرق در صدای امواج دریا و تپشهای منظم قلبِ معشوقش بود و به گذشته فکر میکرد! _ به چی داری انقدر عمیق فکر میکنی زیبای برفی؟ صدای بم و مردانهی تهیونگ اونو به حال برگردوند با لبخندی عمیق رو به تهیونگ گفت: _ به روزایی که نداشتمت، رُز مشکی دست نیافتی من! اون روزا تو میگفتی عشق وجود نداره، ولی من موندم تا بهت ثابت کنم حتی فاصلهی سنی ۲۲ سالمونم نمیتونه عاشق تو نبودن رو بهم تحمیل کنه! Couple:vkook Genre: romance, angest, criminal, smut روزآپ: جمعهها نویسنده: AnaAll Rights Reserved