مـعشـوقـه مـاه؛ Mistress of the Moon
  • مقروء 171
  • صوت 19
  • أجزاء 4
  • مقروء 171
  • صوت 19
  • أجزاء 4
مستمرة، تم نشرها في ديسـ ٢١, ٢٠٢٢
-تهیونگ میدونی چیه؟ 
+چیه؟ 
-تو گفتی که ماه رو دوست داری نه؟
+اره.. خب
-من حس میکنم بدون تو یک اسمونیم که ماه کوچولوش رو گم کرده.. کی وقتی که تو پیش من نیستی لبخند دندونیشو مهمونم کنه و باعث بشه حس کنم هنوز دلیلی هست که بخاطرش لبخند بزنم؟ 

انگست, کمدی, اسکول لایف, اصمات, امگاورس
جميع الحقوق محفوظة
قم بالتسجيل كي تُضيف مـعشـوقـه مـاه؛ Mistress of the Moon إلى مكتبتك وتتلقى التحديثات
or
#276امگاورس
إرشادات المحتوى
قد تعجبك أيضاً
Love in nyc بقلم camomile_13
23 جزء undefined أجزاء إكمال
خلاصه : تهیونگ امگایی که برای کارشناسی بورسیه دانشگاه هنر نیویورک رو می‌گیره و با هوسوک و رزیتا و جونگکوک همخونه میشه ... البته که زندگی در کنار جونگکوک براش بدون دغدغه نخواهد بود چون هردو دچار عشقی میشن که ازش فرارین .... بخشی از داستان : دیگه نمی‌تونست جلوی احساساتش رو بگیره! انگار تک تک سلول‌های وجودش، از بی‌رحمی اون فرشته‌ی شکلاتی به درد اومده بود. چشمای قرمز و اشک‌آلودش رو به موجودی که، هر پلک زدنش قلبش رو زیر و رو می‌کرد، دوخت. با دیدن چشمان اشکی تنها عشق زندگیش، حالش ویرون تر شد. دستای لرزونش رو به صورتش کشید تا شاید آروم بشه. با صدای گرفته و بمش گفت: -من نمی‌دونم تو از من، توی تصوراتت چه هیولایی ساختی شکلات؛ اما من بدون تو خوب بودم. بی‌قراریش بیشتر شد و فریاد کشید: -من بدون عشق تو بهتر از این ها بودم. تو منو عاشق خودت کردی و باید مسئولیتش رو قبول کنی...! ____________ کاپل اصلی :کوکوی کاپل های فرعی :هوسوک_رزیتا/نامجین داستان بیشتر محوره کوکوی میچرخه و برای کاپل دیگه ای این فیک رو شروع نکنید #kookv#کوکوی#bts
𝘝𝘈𝘓𝘌𝘍𝘖𝘙 || KOOKV بقلم yamiic3
13 جزء undefined أجزاء مستمرة
"من میرم پدر و امیدوارم بمیرم تا حداقل جنازه ام برای مراسم ازدواج، حضور پر افتخاری داشته باشه." "تهیونگ شاهزاده‌ امگای مغروری بود که جز محافظت از کشور و مردمش به هیچ چیز دیگه ای فکر نمی‌کرد. از رؤیا‌پردازی که دست کشید دور دست‌هاش طناب دید و خودش رو اسیر جئون جونگکوک. فهمید غرورش توی فریاد "زنده باد آناندا‌" این قبیله گم شده و حفاظت از هویت و مخفی کردن جنسیت ثانویه‌اش تنها چيزي که بهش فکر می‌کنه." "با نفرت و چشم‌های که به‌سرعت بارونی شد غرید _بوی تعفنت داره خفم می‌کنه، تو ذاتا آلوده و نجسی. رئیس قبیله طوری به سمتش خم شد که تن ورزیده اش روی ظرافت پرستیدنیِ کمند‌گیسو، سایه‌‌ای طویل بی‌اندازه. _دست‌ها باید برای پی بردن از حقیقت آلوده بشند؛ میدوری!" "_جونگکوک یه آلفا از نسل گرگ های خاکستریِ، نسل به نسل زیاده‌خواه و حریص، واکنشش همیشه‌ حمله اس، دفاع رو پیش معشوقه اش می‌‌بره، قدرتمند و کنترل‌گر، طوری که انگار ذاتا برای تاج و تخت زاده شده!" ____.____ "زیر سایه‌ی موذی و توصیف ناپذیریش در انتظار یشمی چشم‌هات خواهد موند!"💚 𝘊𝘖𝘜𝘗𝘓𝘌: 𝘒𝘖𝘖𝘒𝘝 GENRE: 𝘖𝘔𝘌𝘎𝘈𝘝𝘌𝘙𝘚, 𝘚𝘔𝘜𝘛, 𝘏𝘪𝘴𝘵𝘰𝘳𝘪𝘤𝘢