تو دنیای جدیدی روی صفحه ترسیم کردی و من رو دلباخته کردی. حالا پسری از جنس خودت داره هوش از سرم میبره، صادقانه بگم من تسلیمم.
Fiction: Color palette
Couple: Taejin, Nammin
Genre: Dram, Angst, Romance, Smut
^every tuesday^
خلاصه:
تونسته بود او رو فراموش کنه ولی حالا کل کائنات دست به دست هم دادن تا از خیال باطل درش بیارن.
نمیفهمید یا نمیخواست بفهمه که اون خیلی وقت بود با تار و پودش گره خورده و حالا دلفریب تر از همیشه برگشته، ولی این دفعه با همون قلمویی که سعی میکرد از دستش جداش کنه.
_مشتاق دیدار جناب سوکجین.
_شمارو میشناسم؟
پوزخندش گواه هیچ چیزی نبود.
_آره، فقط یه کوچولو یاداوری میخواد. کیم وی هستم، وی خالی.
نگاهی بین دستی که به سمتش دراز شده بود و صورتی بی حس که پوزخند بی حالتی اون رو زینت داده بود، رد و بدل کرد.
میخواست... میخواست از اون چشم ها چیزی بخونه، اما نمیتونست. همدیگه رو میشناختن؟ یادش نمیومد.
_حالا وی خالی تو چی هستی؟ خدا؟ فرشته؟ یا اینکه الهه مرگ؟
_من میتونم حتی از اون بدتر باشم.
_جالبه، موفق باشی.
-Taejin-
***
ادامه در آبنبات؛+++
☆فوبی