Agreement
  • Reads 1,538
  • Votes 499
  • Parts 1
  • Reads 1,538
  • Votes 499
  • Parts 1
Complete, First published Dec 27, 2022
Mature
توی دنیایی که میلیاردها نفر برای دوست داشتن وجود دارن من تو رو انتخاب می‌کنم نه چون بی نقصی چون کسی هستی که قلبم برای تپیدن بهش احتیاج داره....
#چانبک
#امگاورس
#وانشات
All Rights Reserved
Sign up to add Agreement to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
dear (عزیز کرده) by im-not-arshyabro
13 parts Ongoing
اسم:dear (عزیز کرده) درحال آپ✍🏻 ژانر:امگاورس٫امپرگ٫تاریخی٫اسمات؟...... کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:یونمین خلاصه: خاندان جئون معتقدن که امگا ها سفیدیه دنیا هستند همه ی مردم چوسان باور داشتن که هر امگایی که خون جئون ها را داشته باشه پاک ترین و زیبا ترین امگاست تا اینکه یه فردِ چینی که سفیر پادشاهیه چین بود تو بازار چشمش به امگایی زیبا روی و با ظرافت میخوره سفیر چینی اون امگای بی گناه رو به زور با خودش تا گیشا خانه میکشه و اونجا بهش تجاوز میکنه اون امگا که از خاندان جئون بود روز بعدش خودش رو با تیکه ای پارچه از سقف اتاقه گیشا خانه آویزون میکنه و خود کشی میکنه و بعد از اون تا چند صد سال بعد خاندان جئون امگایی از خون خود نداشتن و فکر میکردن که از طرف الهه ی ماه نفرین شدن و با ورود جونگکوک کوچولوی ما این نفرین شکسته شد. روز های اپ:نامنظم تا پایان دی ماه این فیک خیلی گوگولی مگولی و سافت و بی دردسره پارت هاش هم احتمالا کم باشن 🎀ورژن کوکوی توی همین اکانت با همین اسم🎀
My Dearest Taboo! by evie_TM
5 parts Ongoing Mature
- تابوی عزیز من! گه‌گداری که به پشت سرم نگاه می‌کنم، چیزی جز ابرهای سرد و خاکستری نمی‌بینم، شاید بتونم جواب تیزی و گستاخی روزهای سرد رو بدم اما باهات عهد بستم که زیر پای سیب‌های پرنس‌چارمینگ قلبم مخفی‌ات نکنم. این یه قرار مخفیانه بین من و توعه، چون می‌خواستم بگم، هر موقع که دست‌هاش روی جسممه حسش می‌کنم، تپش قلبم رو می‌گم! که وقت و بی‌وقت بهم یاد‌آوری می‌کنه چقدر برای دنیا بزرگ و عجیب و غریب هستم. مثل یه تابوی بزرگ وسط میدان راه می‌رم و به خودم مدام می‌گم چیزی نشده، از پس این هم می‌تونی بر بیای. فقط باید با کروزرت و زمزمه‌های قشنگ مرد تماشاگرت به مقصد برسی. راستش تابوها توی جامعه طبقه‌بندی شده نیستن؛ اما همیشه با بی‌رحمی به گونه‌هام سیلی زدن تا مثل آدم‌بزرگ‌ها رفتار کنم. ولی تابوی عزیز من، قول می‌دم از این به بعد خوب ازت مراقبت کنم. یک‌جای دنج بذارمت و اجازه بدم دست نوازش اون انگشت‌های باریک روی سر جفتمون بشینن و از دنیا، بزرگی و زشتی‌اش، توی دنیای تخیلی و دارچینی‌اش غرق بشیم. راستش رو بخوای حتی نمی‌تونم این نامه‌ی بین خودمون رو به ددی نشون بدم. نپرس چرا، این فقط یه رازه بین من و تو... Fiction Name: My Dearest Taboo! Genre: Romance, Fluff, Daddy Kink, Smut, R Couple: Baekyeol ~ Status: On going~ By Evie Frye~
The Musician by lilyblue92
22 parts Complete Mature
《نوازنده》 Full بکهیون دانشجوی کره ای تباری که از طریق نواختن در میدان شهر گذران زندگی میکنه با مردی اشنا میشه که براش ترسیم رویایی به واقعیت تبدیل شده است. مردی که بال پرواز بهش هدیه میده غافل از اینکه آغوشش مکانی میشه برای سقوط پسرک جوان... ****** لبهای لرزونش رو روی لبهای خشک شده اش گذاشت. با بغض زمزمه کرد : -من بکهیون، تو را به عنوان همسر عزیز خود... چانیول دستش رو بالا اورد تا گونه اش رو لمس کنه بی طاقت التماس کرد "خواهش میکنم هیون تمومش کن" -بر میگزینم. تا از امروز تا ابدیت تو را کنار خود داشته باشم... "بکهیون تمامش کن، ادامه نده خودت رو..." دست سردش رو روی لبهاش گذاشت تا مانعش بشه، قطره اشکی از چشمهای تبدارش روی صورت رنگ پریده اش چکید. -در هنگام بهترینها و بدترینها، در هنگام بیماری و سلامتی برای اینکه دوستت بدارم... هق زد و با ته مونده توانش نالید : تا زمانی که مرگ ما را از هم جدا کند. writer: lily blue chanbaek romance / Angst / Slice of life
You may also like
Slide 1 of 10
༅•𝐂𝐫𝐚𝐳𝐲 𝐂𝐥𝐨𝐰𝐧⋆࿐໋ ❬𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝❭  cover
ɪ'ᴍ ɴᴏᴛ ᴀ ᴘɪᴇᴄᴇ ᴏꜰ ᴄᴀᴋᴇ cover
dear (عزیز کرده) cover
My Dearest Taboo! cover
ISOTROPY ₛ₂ cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
Absolute Calm(ziam Mpreg) cover
HunTeR (Completed) cover
The Musician cover
Green booty🍀 cover

༅•𝐂𝐫𝐚𝐳𝐲 𝐂𝐥𝐨𝐰𝐧⋆࿐໋ ❬𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝❭

6 parts Complete Mature

Fiction "Crazy Clown" Couple: Chanbaek Genres: Romantic, Drama, Smut Author: Dreamer Summary: "روزی که به عنوان یه دلقک به سیرک ملحق شد، هیچ وقت فکر نمیکرد بتونه بین همه ی آدم هایی که روی صندلی های اطرافش نشسته بودند و به کارهاش میخندیدند و گاها تشویقش میکردند، عاشق یکیشون بشه. اون هم یک پسر. پسری که با اولین نگاه، چانیولو مجذوب خودش کرده بود. پسری که با نگاه کردن به او می خندید. به خاطر اون میخندید. - میتونم ببوسمت؟ - آره. لطفا!" وضعیت: تمام شده