ᣞ᯽𝘚𝘱𝘳𝘪𝘯𝘨 𝘎𝘳𝘦𝘦𝘯 𝘉𝘰𝘺ᐝ
little_valeria07
  • Reads 170
  • Votes 28
  • Parts 1
  • Reads 170
  • Votes 28
  • Parts 1
little_valeria07
Complete, First published Dec 30, 2022
enhypenheejakeoneshotromanceانهایپنهیجیک
⤷Couple: Heejake
⤷Genre: Romance, Real life
All Rights Reserved
enhypenheejakeoneshotromanceانهایپنهیجیک
Table of contents

1 part

Sign up to add ᣞ᯽𝘚𝘱𝘳𝘪𝘯𝘨 𝘎𝘳𝘦𝘦𝘯 𝘉𝘰𝘺ᐝ to your library and receive updates
or
#61enhypen
Content Guidelines
You may also like
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK by thshsam
32 parts Ongoing
couple:vkook,namjin,secret genre:Omegaverse،action,mafia یه کلمه در زبان ایگبو هست به نام«Ọkara efu» یعنی کسی ک تورو کامل میکنه، وقتی که نباشه نصفه و نیمه میشی و زندگیت بی معنیه کیم تهیونگ انیگمای قدرتمندی که بر سه کشور ژاپن ،کره و روسیه حکمرانی میکرد سر یک لج و لجبازی جونگ کوک الفای خون خالصو مارک میکنه البته شاید فقط یک لج و لج بازی ساده درمیون نبود تهیونگ قدمی به عقب برمی‌دارد، انگار که تازه هوا برایش سنگین شده. چشمان نقره‌ای‌اش روی گوشی توی دست جونگ کوک ثابت می‌ماند، پیام هنوز روی صفحه روشن است: "محل اختفاشو پیدا کردم. امشب کارشو تموم می‌کنیم." نفسش را بیرون می‌دهد، اما این‌بار نه از آرامش، بلکه از خنجری که توی قلبش فرو رفته. نگاهش را بالا می‌آورد و به کوک خیره می‌شود. "پس این بودی تو؟ شکارچی؟" جونگ کوک هیچ‌چیز نمی‌گوید. نمی‌تواند. فقط دهانش باز و بسته می‌شود، انگار که دنبال کلمه‌ای برای نجات خودش باشد. تهیونگ پوزخند می‌زند. "لعنتی... می‌دونی خنده‌دار چیه؟ یه جایی تو این بازی لعنتی، واقعا فکر کردم شاید... شاید واقعیه." صدایش آرام است، ولی توی هر کلمه‌اش یک دنیا شکسته‌شدن موج می‌زند. جونگ کوک یک قدم جلو می‌آید. "اجازه بده توضیح بدم، این اون چیزی نیست که فکر می‌کنی."
𝑴𝒚 𝒘𝒆𝒓𝒆𝒘𝒐𝒍𝒇 𝒅𝒂𝒅𝒅𝒊𝒆𝒔🐺🪽 by ma1397
47 parts Ongoing
برشی از رمان📃🌱 +ددیییییی ×چی شده پسرم چرا داری باز نق میزنی؟ +خو ددی از وقتی هانول اومده فقط به اون توجه میکنید مگه من بیبی تون نیستم؟🥺 ددی کوک همونطور که بغلم می‌کرد دم گوشم زمزمه کرد ÷ولی تو فقط جوجه کوچولوی مایی پسر کوچولوی حسود من....🫠 جیمین یه لیتل کیوت و شیرین که از خونه فرار کرده و حالا گیر دوتا ددی مافیا و گرگینه افتاده که اون دو نفر عاشق همن حالا چی میشه اگر اونا از جیمین کوچولو خوششون بیاد؟.....
comet by mahnaz23
27 parts Complete
(پایان یافته) ستاره دنباله دار کاپل های اصلی: تهگی، هوپمین کاپل های فرعی:هوپگی، تهمین ژانر:انگست، تخیلی ×آره.اون آدم خوبیه..ولی خوبه تو نیست. _منظورت چیه؟ لبخندی زد و بعد از لمس پوست دست پسر گفت:"...." #5 bts #1hopemin🏅
JUNG Zone / منطقه‌ی جانگ by _naltties
20 parts Complete
Couple(s): JaeYong, JaeWoo Character(s): Johnny, Mark, Taeil, Yuta Genres: Legal Drama, Romance, Angst Summary: جانگ جه هیون، رئیس باند تولید و پخش مواد‌ مخدرِ منطقه‌ی جانگ، پسر بچه‌ی هیفده ساله‌ای رو برای پخش مواد استخدام میکنه... ⚠️ Keep it in mind, there's almost 20 years age difference between the main characters.
جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي by SARAH_MD7
30 parts Ongoing
تبدأ أحداث روايتي عند البطله نجَـد اللي تكون عايشه في المدينه و بيوم امها وابوها يقررون يسافرون لسبب بنعرفه في الروايه ويخلون البطله وأخوها في بيت جدها اللي في الديره وآخر الليل تقرر تروح عند " البِل " وتحصل البطل جالس مع ناقه ويدخل عليهم جدهم ومن هنا تبدأ الأحداث ...🔥!
عشق پنهان by army_bts_nazii
79 parts Ongoing
وقتیی6عضو بی تی اس یه دفعه تصمیم به فاصله گرفت و نادیده گرفتن بیبی گروهشون میکنن تا با عشقی که بهش دارن آسیب نبینه ولی نمی دونن چه طور قلب کوچیک جیمینی شونُ میشکنن سون سام زندگی روزمره انگشت ، غمگین ، اندکی کمدی، هپی اند ،اسمات، و...... شروع : ۱۴۰۲/۳/۱۵ پایان : .... زمان آپ : جمعه ها این داستان به هیچ وجه واقعی نیست و ساخته ذهن نویسنده می باشد
⚔️🔞 2 MY LITTLE ANGEL🔞⚔️ by iamroosaliin
71 parts Ongoing
اینجا ادامه جلد اول رمان فرشته کوچولوی من پارت گذاری می شه جلد دوم نیست🍷
Mad wolf | kookv by sugamria
39 parts Ongoing
هیچکس فکرش رو هم نمیکرد بدترین الفای پک جئون ها جفت کیم تهیونگ، وارث سلطتنی ها از اب در بیاد؛ اما وقتی اتفاق افتاد همه میدونستن این داستان به جاهای خوبی نمیرسه. « من مال تو بودم جونگکوک... الان دیگه نیستم » امگا با لحن سردی زمزمه کرد الفا بوسه ای روی دست های کشیده ی پسر گذاشت « اشکالی نداره، من هنوز مال توام هیونگ، تا ابد هم میمونم» ژانر: فانتزی/ امگاورس/ انگست/ رمنس/ اسمات کاپل: کوکوی/ یونمین/ نامجین
𝕘𝕖𝕝𝕚𝕖𝕓𝕖𝕥 𝕨𝕖𝕣𝕕𝕖𝕟 by Acider_Verda
8 parts Complete
᠂↬𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲:Noren⌁Luwin ᠂↬𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲:Mystery⌁Crime⌁Historical⌁ Romance⌁fantasy ᠂↬𝗦𝘂𝗺𝗺𝗲𝗿𝘆 ┈┈┈┈⋆┈┈┈┈ رنجون هیچوقت فکرشو نمیکرد با برداشتن نقاب از روی صورت اون پسر تو همچین دردسر بزرگی بیوفته حالا بین دو تا زندگی گیر کرده بود نمیدونست کدومش واقعیه نمیدونست چطور این اتفاق افتاد فقط یه چیز رو خوب میدونست اینکه وین‌وین اون چیزی که وانمود میکنه نیست "داری تقاص کارای مادرت رو پس میدی پرنس رنجون"
Answer ||| Ateez (Persian Translation) by AZFY1017
38 parts Ongoing
~~کتاب دوم از مجموعه ی هالاهالا~~ همه چیز تغییر کرده. حالا دیگه هیچ چیز مثل سابق نیست. دنیا بازنویسی شده. قانون ریشه کن شده و ولف پک بر همه حکمرانی میکنه. رهبر مستبدش هرچیزی رو توی چنگ خودش داره و رعب و وحشت رو به جامعه تزریق کرده. نافرمانی از اون، مرگ حتمی رو به همراه داره. و مینگی تمام این مدت شاهد فروپاشی دنیا بوده. حالا اون تنهاست، تنها کسیه که گذشته رو به یاد داره، و نمیدونه چطور باید همه چیز رو دوباره درست کنه. آیا موفق میشه خانوادش رو پیدا کنه؟ و اگر از پس اینکار بربیاد، اونها داستانش رو باور میکنن؟ یا که مینگی به تنهایی مجبور به روبرو شدن با این دنیای جدید میشه؟ نوشته ی @flamewhipper 02/04/23 ☆☆☆ #1 - Yeosang 02/08/23 ☆☆☆ #1 - Yunho 02/08/23 ☆☆☆ #1 - Jongho 02/12/23 ☆☆☆ #1 - Seonghwa 02/12/23 ☆☆☆ #1 - Hongjoong 08/26/23 ☆☆☆ #1 - Mingi 09/04/23 ☆☆☆ #1 - Wooyoung
You may also like
Slide 1 of 10
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK cover
𝑴𝒚 𝒘𝒆𝒓𝒆𝒘𝒐𝒍𝒇 𝒅𝒂𝒅𝒅𝒊𝒆𝒔🐺🪽 cover
comet cover
JUNG Zone / منطقه‌ی جانگ cover
جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي cover
عشق پنهان cover
⚔️🔞 2 MY LITTLE ANGEL🔞⚔️ cover
Mad wolf | kookv cover
𝕘𝕖𝕝𝕚𝕖𝕓𝕖𝕥 𝕨𝕖𝕣𝕕𝕖𝕟 cover
Answer ||| Ateez (Persian Translation) cover

Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK

32 parts Ongoing

couple:vkook,namjin,secret genre:Omegaverse،action,mafia یه کلمه در زبان ایگبو هست به نام«Ọkara efu» یعنی کسی ک تورو کامل میکنه، وقتی که نباشه نصفه و نیمه میشی و زندگیت بی معنیه کیم تهیونگ انیگمای قدرتمندی که بر سه کشور ژاپن ،کره و روسیه حکمرانی میکرد سر یک لج و لجبازی جونگ کوک الفای خون خالصو مارک میکنه البته شاید فقط یک لج و لج بازی ساده درمیون نبود تهیونگ قدمی به عقب برمی‌دارد، انگار که تازه هوا برایش سنگین شده. چشمان نقره‌ای‌اش روی گوشی توی دست جونگ کوک ثابت می‌ماند، پیام هنوز روی صفحه روشن است: "محل اختفاشو پیدا کردم. امشب کارشو تموم می‌کنیم." نفسش را بیرون می‌دهد، اما این‌بار نه از آرامش، بلکه از خنجری که توی قلبش فرو رفته. نگاهش را بالا می‌آورد و به کوک خیره می‌شود. "پس این بودی تو؟ شکارچی؟" جونگ کوک هیچ‌چیز نمی‌گوید. نمی‌تواند. فقط دهانش باز و بسته می‌شود، انگار که دنبال کلمه‌ای برای نجات خودش باشد. تهیونگ پوزخند می‌زند. "لعنتی... می‌دونی خنده‌دار چیه؟ یه جایی تو این بازی لعنتی، واقعا فکر کردم شاید... شاید واقعیه." صدایش آرام است، ولی توی هر کلمه‌اش یک دنیا شکسته‌شدن موج می‌زند. جونگ کوک یک قدم جلو می‌آید. "اجازه بده توضیح بدم، این اون چیزی نیست که فکر می‌کنی."

More details