~ Still - saya - Wattpad

~ Still

Reads 223
Votes 75
Parts 3

Reads 223
Votes 75
Parts 3

Mature

baekhyun chanbaek chanyeol dram exo fanfiction fiction romance

" هنوز "

تراپیستم گفت هنوزم بهت فکر می‌کنم و این یعنی خوب نتونستم به حرفاش عمل کنم و خاطراتت رو از زندگیم پاک کنم.
هیون!
بذار من دیوونه ی داستانمون باشم 
تو چرا ازم دست نمی‌کشی..

| Start→ 5th January
Ending→3th March |

-written by : saya
-channel : @myblueplanet
- gener: dram . romance
- completed ✔All Rights Reserved

baekhyun chanbaek chanyeol dram exo fanfiction fiction romance

Table of contents

3 parts

Sign up to add ~ Still to your library and receive updates

or

Content Guidelines

You may also like

Lost Soul by STALLA2020

_این جا جایی برای تو حرومزاده با افکار مسخره نیست. و بعدش از بالاترین طبقه آسمون به اخرین طبقه جهان پرت شد. سرزمینی که به اندازه خونه قلبش نرم نبود و پاهاشو خراش میداد، و آسمونش همیشه خاکستری وگرفته بود ،اما هیچ وقت بارون نمیبارید تا مبادا موجودات تشنه اونجا رو سیر کنه. بچه تر از اونی بود که بدونه حرومزاده چیه و معصومتر از چیزی بود که مرتکب گناه شده باشه. پس دلیل طرد شدنش چی بود؟

worship me by maniafic

- تو میفهمی کل روز یه نفر پشت سرت راه میاد. تو من رو حس میکنی. همه اش بخاطر منه! اما اون نامزد هرزه ات نمیفهمه وقتی ماشینش رو پنجر میکنم. وقتی کیفش رو تو راه ازش میدزدن و بعد از خوردن غذاش مسموم میشه. اون فقط میخنده و میگه بدشانسه. اه یول...تو برای همیشه پیش من میمونی. دیگه هیچ نامه ای نیست که اتیشش بزنی یا عکس ها و پیام هایی که بترسوننت. حالا باید خوشحال باشی. Chanbaek, sekai On going Romance, smut, dark

♡𝐌𝐲 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚 𝐚𝐥𝐩𝐡𝐚𝐬♡ by elnazpourafshar

× مثلا میخواین چه غلطی کنین ها؟ تهیونگ روی جیمین خم شد و جلوی صورتش، توی مردمک چشمای عسلی امگا زل زد؛ - یه غلطی که...پارک بزرگو زجر بده 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧 𝐠𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞,𝐬𝐦𝐮𝐭,𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚,𝐬𝐡𝐨𝐫𝐭 𝐬𝐭𝐨𝐫𝐲, 𝐎𝐦𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬,𝐦𝐩𝐫𝐞𝐠 شروع: 1402/1/4 پایان: 1403/4/17 وضعیت: اتمام یافته

𝔾𝕠𝕝𝕕𝕖𝕟-𝕙𝕒𝕚𝕣𝕖𝕕 by azaylingh

رایحه ی تمشک امگا تلخ شد و مضطرب از واکنش آلفا در حالی که ناخنش رو می‌جوید آروم گفت: _تو دوستم نداشتی؟ آخه.. شنبه.. بوسم کردی! جونگ‌کوک خندید، از جیبش یه سیگار درآورد و روشن کرد، گرگ امگا از این همه بی توجهی و تحقیر آزرده زوزه ای کشید. آروم به بازوی پسر مو طلایی ضربه ای زد و با بغض گفت: _دوستم داری نه؟ هم بوسم کردی هم بغلم کردی! آلفا چشمای عصبیشو بهش دوخت و با حرص غرید: _هوی! من نه بوست کردم نه بغلت.. من گاییدمت اوکی؟ بهش میگن سکس.. به این معنی نیست که ازت خوشم میاد! ༄༄༄༄༄༄༄𝔾𝕠𝕝𝕕𝕖𝕟-𝕙𝕒𝕚𝕣𝕖𝕕༄༄༄༄༄༄༄ . . . ᯽Short Story᯽ ᯽Couple: Kookv ᯽Genre: Angst, Omegaverse, Romance ᯽Writed by Aylin

MONGOLIA BUTTERFLY (kookv) by SKY_7272

نام: پروانه مغولی 💫 جونگکوک: به نظرت من لایق عشق کسی هستم ؟ تهیونگ: همه لایق عشق هستند سرورم جونگکوک: یعنی وحشی مثل من هم لایق عشق زیبایی مثل تو هست ؟ Couple: kookv genre: history_ smut _actione

Hung the Moon🌙 by mahi_01

🌙 Hung The Moon ࿐ ┊𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: hunhan ┊𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: Romance, angst, Smut ┊𝑼𝒑 𝑫𝒂𝒚𝒔: Fridays ┊𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: mahi01

GodFather by Ma_gpo

[Completed] "ارباب جوان، یک پسربچه یتیمه؟!" سال نو مبارککک🎊 توی سیزده روز تعطیلات عید هر روز یک پارت از این مینی فیک آپ میشه.*-*

Number13 by Vil4nor4

ژانر: سوپرنچرال، اکشن، انگست کاپل: سونگسانگ، یونسان، سانهوا خلاصه: زمانی که محموله شماره 13 وارد ازمایشگاه شد، همه از ازمایش و تحقیق روی این محموله سر باز کردن بجز دو نفر.. ولی هیچ کدوم نمیدونستن که این محموله به قدری خطرناکه که قادر به کنترل میزبانیه که به تسخیر خودش درمیاره.. تیکه ای از داستان: "-اون یه امانت از کسیه که یه زمانی حکم دوست منو داشته و الان معلوم نیست که اون هیولاهای رقت انگیز چه بلایی سرش اوردن. من فقط ازش محافظت میکنم چون دیگه نمیتونم یکی دیگرو از دست بدم.." #seongsang #yunsan #ateez #ایتیز #سوپرنچرال

وانشات های ایتیز by user20576447

دوستای عزیزم اینجا وانشات میذارم با هر 4 کاپل اصلی ، امیدوارم از خوندنش لذت ببرین .

Incomplete wish (KooKV) by lifeisyoulive

: آرزوی ناتمام تهیونگ می‌خواد از همسرش جونگکوک طلاق بگیره چون جونگکوک قراره پدر بشه! : کوکوی : عاشقانه : سداند : پایان یافته

You may also like

Slide 1 of 10

Lost Soul cover

worship me cover

♡𝐌𝐲 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚 𝐚𝐥𝐩𝐡𝐚𝐬♡ cover

𝔾𝕠�𝕝𝕕𝕖𝕟-𝕙𝕒𝕚𝕣𝕖𝕕 cover

MONGOLIA BUTTERFLY (kookv) cover

Hung the Moon🌙 cover

GodFather cover

وانشات های ایتیز cover

Incomplete wish (KooKV) cover

Lost Soul

_این جا جایی برای تو حرومزاده با افکار مسخره نیست. و بعدش از بالاترین طبقه آسمون به اخرین طبقه جهان پرت شد. سرزمینی که به اندازه خونه قلبش نرم نبود و پاهاشو خراش میداد، و آسمونش همیشه خاکستری وگرفته بود ،اما هیچ وقت بارون نمیبارید تا مبادا موجودات تشنه اونجا رو سیر کنه. بچه تر از اونی بود که بدونه حرومزاده چیه و معصومتر از چیزی بود که مرتکب گناه شده باشه. پس دلیل طرد شدنش چی بود؟