ຟritiຖງ ຟith ๓ē✎ - 🥛⊱𝒀𝒐𝒐𝒂𝒆⊰🍰 - Wattpad

Story cover for ຟritiຖງ ຟith ๓ē✎ by kimyooae3

ຟritiຖງ ຟith ๓ē✎

Reads 1,164
Votes 198
Parts 27

Reads 1,164
Votes 198
Parts 27

author book drama fanfiction fantasy ganer horror learning legend mafia police reader vote writer

💛برای نوشتن تنها ایده کافی نیست!


توی این بوک میخوام بهت کمک کنم بهتر بنویسی و بتونی بهترینتو به کار ببری تا تمام حستو با قلم در میون بزاری، مهم نیست چی قراره بنویسی مهم اینه که از قلبت بنویسی༄


توی این بوک قراره با من تکنیک های بهتر نوشتن رو یاد بگیری و همینطور از نکاتی دوری کنی که باعث میشه داستانت ابتدایی و بعضی وقتا بد بشه.


از چطور موضوع نوشتن رو پیدا کنیم تا پیدا کردن بهترین خواننده ها برای بوکت✓


εїз موضوع داستانمون چی باشه؟

εїз چطوری و با چی داستانمو شروع کنم؟

εїз چجور شخصیتی برای داستان انتخاب کنم؟

εїз نکته های مهم برای نوشتن چی هستن؟

εїз کاور برای بوک مهمه؟

εїз چه ژانری برای داستانم انتخاب کنم؟

εїз چجوری و چرا باید داستان رو ویرایش کنیم؟

εїз چجوری توی نوشتن پیشرفت کنم؟



همه اینا رو با من یاد بگیر، بنویس، بهتر شو:)♡




¹⁴⁰¹/¹⁰/¹⁸All Rights Reserved

author book drama fanfiction fantasy ganer horror learning legend mafia police reader vote writer

Table of contents

27 parts

Sign up to add ຟritiຖງ ຟith ๓ē✎ to your library and receive updates

or

Content Guidelines

You may also like

Violet♡[Ziam] Season 1 Completed by ngra20

بقراط میگه هر آدمی یکی از رنگ های آبی، قرمز، سبز یا زرده اما من میگم تو ویولتی... زیباترین تناژ بنفش💜 "اگه روحیه حساسی دارید خوندن این بوک رو بهتون پیشنهاد نمیکنم" آپ نامنظم

°• 𝒀𝒐𝒖 𝒂𝒓𝒆 𝒂 𝒏𝒖𝒕 •° by user29843072

" اتمام یافته" پایان و شروعی که هم زمان اتفاق میوفته. میتونه جالب باشه. میتونه چیزی مثل یک معجزه باشه . اما میتونه تبدیل به یک کابوس واقعی هم بشه. تداخل تصادف پایان یک وصیت شروع داستانی تازه........ "" تو یه مهره ای اما من دارم بازی می‌کنم کیم "" •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ژانر: اومگاورس _ ازدواج اجباری_ رمنس_ اسمات ..............

On the Edge by vkooxsoul

دو مرد. دو دنیای متفاوت. و قراردادی که همه‌چیز را تغییر میده. جونگ‌کوک برای نجات آیندش باید وارد خونه مربی کیم مرموزی بشه که سردتر از نگاهش، اما خطرناک‌تر از سکوتش هست. اما وقتی مرزها کم‌رنگ میشه، کدوم یک اول میشکنه؟ غرور یا دل؟ couple:kookv/vkook Genres: Drama / Romance / Angst / Thriller / Smut (18+)

◇ 𝒔𝒕𝒂𝒓𝒕 𝒂𝒈𝒂𝒊𝒏 ◇ by user29843072

برای وفاداری رها کردن.... به علت نجات شخصی با ارزش تر برای عام .... صحنه سازی دردناک، که قلب های زیادی را شکست و نور امید را از بین برد .... دریچه های عشق و محبتی که با آخرین دیدار بسته شدند...... رنگ هایی که به یک باره تیرگی بر آنها قلبه کرد.... چه اتفاقی افتاد..! آیا ریسمان های تکه تکه شده سرنوشت دوباره بهم گره میخورند.......؟ قلم سرنوشت اینبار...چند صفحه را پر میکند؟! 📜

I'm not omega by ZahraAmini4

پایان یافته✨ یونگی امگای لوس و شیطونی که کل آلفاهای دبیرستان تو فکر اینن چجوری مخش رو بزنن... اما اون آلفایی رو انتخاب می کنه که درسش تموم شده و سه سال ازش بزرگتر تره... اما همه چیز به این سادگی پیش نمی ره... اتفاقی خیلی خیلی بد این پسر کوچولوی ۱۷ ساله شاد و بغلی رو تبدیل به یه مرد عصبی و سرد می کنه و بد تر از همه اینکه یکی از مقصر های اون اتفاق آلفاییه که مارکشو روی گردنش داره... کاپل اصلی: سپ کاپل فرعی: نامجین، تهکوکمین روز های آپ: دوشنبه و پنجشنبه

|~TAEKOOK FANART~| by ZQueenF

های🤌🏻🦋 به بوک من خوشومدین.. اینجا فن ارت های ویکوک/کوکوی گذاشته میشن بیاین واسه کاپلمون دورهم فن گرلی کنیم3>

𝐎𝐧𝐞 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭, ��𝐭𝐰𝐨 𝐟𝐚𝐭𝐞 by user29843072

✓ اتمام یافته ... داستان از کالجی شروع میشه که انواع گونه های جهان موازی و اسرارآمیز رو گرد هم اورده. جایی که اِلفو پری ساحره و اِنس تا گرگینه و خوناشام حتی شیاطین درحال تعلیم برای گسترش جهانی سرشار از جادو و قدرت ان. این بین اومگایی با راهنمایی مرموز به دنباله به دست اوردن دوباره ماهیت گذشته اش... قلب الفایی رو برای قربانی کردن مورد هدف قرار میده. قلبی که برای خود اومگا میتپید..... 🥀

■□ 𝑊ℎ𝑒𝑟𝑒 𝑠ℎ𝑎𝑙𝑙 𝐼 𝑔𝑜? □■ by user29843072

کیم تهیونگ الفایی که هنوز نتونسته عشق گذشته خودشو فراموش کنه و هر روزِ خودشو، با دلتنگی برای امگاش میگذرونه....با تمام حسرت ها و درد های نبودنش...... جوری که تمام محبت عشق رو از قلبش بیرون کرده.... یعنی روزی میرسه که دوباره احساساتش بیدار بِشن؟ میتونه اون عکس ها و خاطراتو کنار بزاره؟ دوباره عاشق میشه؟ ■□ قسمتی از داستان□■ نامجون: هواستون کجاست ؟ پسر که بخاطر درد بیش از حد پاهاش خم شده بود دستشو بالا اورد و ضعیف زمزمه کرد: ب...بخشید. اما وقتی نگاه پسر بالا اومد. زمان بین دونگاه متوقف شد. تهیونگ مستقیم به اون چهره نگاه میکرد. نفسش حبس شده بود...... این غیر ممکن بود...تپش قلبش!.....اون لرزش..... حسش میکرد..... □■□ کاپل: vmin# ژانر : رمنس _ قسمتی از زندگی _ امگاورس _ اسمات ■□امیدوارم از این داستان لذت ببرین□■

°° 𝐑𝐚𝐧𝐝𝐨𝐦 𝐰𝐢𝐭𝐡 𝐭𝐡𝐞 𝐛𝐞𝐧𝐞𝐟𝐢𝐭𝐬 °° by user29843072

" اتمام یافته " ... سد اند ... ژانر : °° رمنس °° اسمات °° مافیایی°° جنایی°° اکشن °° °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° وکیل جوونی که تازه وارد دوره دیده شدنه هوش و حرفه اش شده، با اشتیاق به سمت پرونده ای ۲۰ ساله کشیده میشه.... پرونده ای که مثل زنجیره ای خانوادگی میمونه نه حکم دستگیری داره نه حکم عفو.... چی میشه اگه وکیل جوون با اصلی ترین مهره پرونده و اولین مظنونش وارد تصادفی شبونه شه؟! این تصادفه ناگهانی...مزایایی هم داره ؟ °°°°°°°°°°°°°°°°°° °•°

game by kim_nana870

یه دختر ریزه میزه که توی یه روز سرنوشتش عوض میشه ...... وضعیت:تمام شده ✅ votes فراموش نشه سوییتیاااا

You may also like

Slide 1 of 10

Violet♡[Ziam] Season 1 Completed cover

°• 𝒀𝒐𝒖 𝒂𝒓𝒆 𝒂 𝒏𝒖𝒕 •° cover

On the Edge cover

◇ 𝒔𝒕𝒂𝒓𝒕 𝒂𝒈𝒂𝒊𝒏 ◇ cover

I'm not omega cover

|~TAEKOOK FANART~| cover

𝐎𝐧𝐞 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭, 𝐭𝐰𝐨 𝐟𝐚𝐭𝐞 cover

■□ 𝑊ℎ𝑒𝑟𝑒 𝑠ℎ𝑎𝑙𝑙 𝐼 𝑔𝑜? □■ cover

°° 𝐑𝐚𝐧𝐝𝐨𝐦 𝐰𝐢𝐭𝐡 𝐭𝐡𝐞 𝐛𝐞𝐧𝐞𝐟𝐢𝐭𝐬 °° cover

Violet♡[Ziam] Season 1 Completed

بقراط میگه هر آدمی یکی از رنگ های آبی، قرمز، سبز یا زرده اما من میگم تو ویولتی... زیباترین تناژ بنفش💜 "اگه روحیه حساسی دارید خوندن این بوک رو بهتون پیشنهاد نمیکنم" آپ نامنظم