🥀𝐌𝐨𝐨𝐍𝐋𝐢𝐠𝐡𝐭 𝐇𝐨𝐭𝐞𝐥
  • Reads 47,829
  • Votes 5,868
  • Parts 71
  • Reads 47,829
  • Votes 5,868
  • Parts 71
Ongoing, First published Feb 10, 2023
Mature
قسمتی از متن؛

_باز شدی زیبای ناآروم...

_من همیشه ناآروم... وقتی بهت نزدیک میشم انگار خودم نیستم همه ی وجودم نزدیک شدن به تورو سرم فریاد میزنه...نمیدونم، نمیدونم چرا نمیتونم آروم باشم، همش تقصیر توئه تهیونگ!

خلاصه داستان؛

هتل‌مهتاب با بیشترین تعداد شعبات در جهان به مدیریت رئیس ۳۰ ساله‌ای که روزنامه‌ها بهش لقب جوان‌ترین امپراطور رو دادن. مردی که بیشتر از ۳ هزار کارمند رو رهبری میکنه و یکی از اون‌ها برنامه‌ریزِ ۲۱ ساله‌ایه که دل به رئیس استریت و دامیننتش میبازه. آیا مهتاب این عشق میتونه مسیر تاریک رو روشن کنه؟🥀

کاپل: تهکوک-سکرت
ژانر: درام-رمنس- انگست-اسمات
نویسنده: NASIM


سلام🥀
نسیم هستم نویسنده هتل‌مهتاب.
اپ واتپد نسبت به تلگرام حداقل ۲۰ الی ۳۰ پارت عقب تره و به مرور هفته‌ای چند پارت اپ میشه تا به روال تلگرام برسه.
اما هتل‌مهتاب توی چنل تلگرام خودم «ماه و بارون» در حالِ آپه و شما میتونید اسپول‌ها- آهنگ‌های فیک و تیزرهارو توی چنل - که لینکش در قسمت بایو موجوده- با هشتگ مورد نظرش پیدا کنید.
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add 🥀𝐌𝐨𝐨𝐍𝐋𝐢𝐠𝐡𝐭 𝐇𝐨𝐭𝐞𝐥 to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
SERIAL KILLER by VicGodtor
29 parts Ongoing Mature
کوک و جیمین بهترین دوست های هم هستن و یک روز باهم به گالری جین، برادر جیمین میرن و توی نمایشگاه می‌چرخن. جیمین داره با برادرش حرف میزنه و حواسش پیش کوک نیست. موقع خداحافظی از برادرش و خارج شدن از نمایشگاه متوجه میشه کوک پشت سرش نمیاد برمیگرده میبینه به یک تابلو خیره شده. میره پیشش با خودش به بیرون میکشه اون رو ولی لحظه ی آخر کوک برمیگرده تا دوباره به تابلو نگاه کنه میبینه تابلویی دیگه اونجا نیست. _____________________ به کمک نوری که از فضای داخل سالن میومد تونست تابلو رو کمی ببینن برخلاف تابلوهای دیگه که تصویر انواع گل ها و ابادی های کوچیک رو نشون میداد، این تابلو مردی رو نشون میداد که مستقیم بهش ذل زده بود. مرد... این همون مردی بود که شب پیش توی خواب دیده بود. نه امکان نداشت الان هم خواب بود؟ دستی به تابلوی روی دیوار کشید و اروم زیر لب زمزمه کرد «تو کی هستی؟» همون لحظه صدای مرد توی سرش اکو شد «من محافظ روح توام» روز های آپ: پنجشنبه ها Fic cover:shaima_a
Serendipity ||🧧 by suka41roomina
22 parts Ongoing
‼️هشدار‼️ این بوک ممکنه برای بعضیا شامل صحنه‌های دلخراشی باشه پس اگه تحمل دیدن ندارین، لطفا کنارش بزار! _______ Serendipity به معنای پیدا شدن کسی بدون اینکه از قبل منتظرش بوده باشی یا دنبالش گشته باشی؛ تحولی از طرف سرنوشت: 'کیم تهیونگ دانشجویی که گذشته‌ی کثیفی داشته ولی بعد از اون توبه کرده و مسیر زندگیش عوض شد، او سعی داره زندگی عادیش رو با درس خوندن و کار کردن بگذرونه ولی چی میشه اگه ناشناسی بهش تکست بده و با گذشته‌ش برای اجبارش به خواسته‌هاش، تهدیدش کنه؟' [این داستان بازنویسی نشده و دارای صدها اشتباه نگارشی، ادبی و... هست؛ امیدوارم ضمن اینکه اشتباهات رو برام کامنت میزارید، تا آخر از داستانم لذت ببرید و لطفا چیزایی مثل "انرژی‌اش، خاموشی‌اش" رو که "انرژیش، خاموشیش" مینویسم رو روش زوم نکنید یا حتی کسره که بجاش "ه" آخر چسبان میزارم؛ چون برای راحتی ریدرام اینطور پیش میرم و عمدیه. ولی ممنون میشم کلماتی که از سر حواس‌پرتی با "حروف" نادرست مینویسم رو برام کامنت بزارید مثل: "صرفه" کردن که درستش میشه "سرفه"] _______ به قول نویسنده: یه چیزایی قابل جبران نیست... مثل دل‌هایی که شکسته شدن چشم‌هانی که خاموش شدن شخصیت‌هایی که خورد شدن کمری که خم شد و در آخر حرمتی که از بین رفت. روحم ب
「𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄: 𝐅𝐢𝐧𝐝𝐢𝐧𝐠 𝐘𝐨𝐮 𝗜𝗜 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤」 by __Nili__
42 parts Complete
「 زمآن: پیدا کردنِ تو 」 「 فصل اول 」 「 کامل شده 」 ᯈ𝐀𝐛𝐨𝐮𝐭 𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄 𝐬𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧 𝐨𝐧𝐞: وقتی برای اولین بار بوسیدمش، گریه کرد! اون زمان فکر می‌کردم تویِ اشک هایی که از چشم‌هاش میچکه، پر از حسِ شوق و عشقه؛ فکر میکردم ترس های اون هم مثل ترس های منه. اما اشتباه می‌کردم! اون با وجودِ تمام خواستن هاش، انگار من رو نمی‌خواست. و من چقدر کور بودم که نمی‌دیدم! اون مثلِ کابوسِ من بود اما در همین حال بهترین رویایِ من هم بود. یا شاید سرابِ یک رویا...؟ می‌گفت که من همیشه حسرتش بودم، از روزی که من رو دید. امیدوار بودم من هم فقط یک سراب باشم؛ اما سراب فقط رویا بود و رویا همیشه حسرت. ᯈ𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 ᯈ𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐅𝐚𝐧𝐭𝐚𝐬𝐲, 𝐌𝐚𝐠𝐢𝐜𝐚𝐥, 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐒𝐦𝐮𝐭, 𝐀𝐧𝐠𝐬𝐭, 𝐌𝐲𝐬𝐭𝐞𝐫𝐲, 𝐅𝐥𝐮𝐟𝐟, 𝐒𝐜𝐡𝐨𝐨𝐥-𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐀𝐝𝐯𝐞𝐧𝐭𝐮𝐫𝐞 ᯈ𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫: 𝐍𝐢𝐋𝐢
Shine in the dark by haniehislamy
37 parts Ongoing
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : 1 : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، انمیز تو لاورز ، اسمات 2 : تراژدی ، انگست ، دارک رمنس 3 : سفر در زمان ، رمنس ، هپی اند (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخش
You may also like
Slide 1 of 20
SERIAL KILLER cover
𝐑𝐄𝐃𝐖𝐈𝐍𝐄 (𝐓𝐊) cover
The monster has fallen in love cover
Satisfaction(Minibook) cover
All of my heart is yours cover
The Real Me [kookv]  cover
Jade Halo [vkook] cover
OBSESSED "KOOKV" (completed)  cover
ʚ𝙈𝙮 𝙨𝙬𝙚𝙚𝙩 𝙙𝙞𝙨𝙖𝙨𝙩𝙚𝙧ɞ cover
Serendipity ||🧧 cover
THE RULE NUMBER 3 [vkook] cover
NOIR [BARCODE 2] cover
「𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄: 𝐅𝐢𝐧𝐝𝐢𝐧𝐠 𝐘𝐨𝐮 𝗜𝗜 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤」 cover
Gambling cover
The Mail Man 📬 cover
Shine in the dark cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
seven⁷ cover
My bro's darling 📚 Season.1 cover
365Days || yoonmin cover

SERIAL KILLER

29 parts Ongoing Mature

کوک و جیمین بهترین دوست های هم هستن و یک روز باهم به گالری جین، برادر جیمین میرن و توی نمایشگاه می‌چرخن. جیمین داره با برادرش حرف میزنه و حواسش پیش کوک نیست. موقع خداحافظی از برادرش و خارج شدن از نمایشگاه متوجه میشه کوک پشت سرش نمیاد برمیگرده میبینه به یک تابلو خیره شده. میره پیشش با خودش به بیرون میکشه اون رو ولی لحظه ی آخر کوک برمیگرده تا دوباره به تابلو نگاه کنه میبینه تابلویی دیگه اونجا نیست. _____________________ به کمک نوری که از فضای داخل سالن میومد تونست تابلو رو کمی ببینن برخلاف تابلوهای دیگه که تصویر انواع گل ها و ابادی های کوچیک رو نشون میداد، این تابلو مردی رو نشون میداد که مستقیم بهش ذل زده بود. مرد... این همون مردی بود که شب پیش توی خواب دیده بود. نه امکان نداشت الان هم خواب بود؟ دستی به تابلوی روی دیوار کشید و اروم زیر لب زمزمه کرد «تو کی هستی؟» همون لحظه صدای مرد توی سرش اکو شد «من محافظ روح توام» روز های آپ: پنجشنبه ها Fic cover:shaima_a