Story cover for The Beast. [vkook/kookv] by blueloubear
The Beast. [vkook/kookv]
  • WpView
    Reads 12,982
  • WpVote
    Votes 2,002
  • WpPart
    Parts 22
  • WpView
    Reads 12,982
  • WpVote
    Votes 2,002
  • WpPart
    Parts 22
Complete, First published Feb 20, 2023
Mature
«عروسک من، آغاز و پایان من، غم ناتمام من.. من باز هم به دنیا میام و باز هم عاشقت میشم. من این بار خوب خواهم بود؛ و جایی پیدات میکنم که عشق من برای هردوی ما کافی باشه. تو یه دنیای دیگه.»



این داستان شامل خشونت، آدم‌خواری یا کانیبالیسم (Cannibalism) هست. اگر روحیه‌ی حساسی دارید از خوندن خودداری کنید.

کاپل: تهکوک،کوکوی 
ژانر: درام، تریلر، رومنس، بخشی از زندگی، اسمات
All Rights Reserved
Sign up to add The Beast. [vkook/kookv] to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Wild [KookV] by Dkooktae
38 parts Complete Mature
چشم‌هاش پر از اشک بود و نگاهش پر از خشم. نمی‌خواست مقابل این مرد سر خم کنه. نمی‌خواست قبول کنه از عرش به فرش رسیده. نمی‌خواست قبول کنه که تا پنج ساعت پیش همه مقابلش خم می‌شدند و برای بردن اسبش به اسطبل پیش‌قدم می‌شدند و حالا اینطور تحقیر‌آمیز باهاش رفتار می‌کردند. مقابل رهبرِ پک دشمن زانو زده بود و دست‌هاش بسته بودند. جئون جونگ‌کوک، آلفای خون‌خالص و قدرتمندی که تنها با یک‌ماه سابقه رهبریت نیمی از کشور رو زیر سلطه داشت خیره نگاهش میکرد. بلند شد و جلو‌ اومد. مقابلش روی یک زانو نشست و محکم چونه‌اش رو توی دستش گرفت. "چه پایان غم‌انگیزی...مگه نه کیم تهیونگ؟" با نفرت به چشم‌های مرد خیره شد و جونگ‌کوک از نگاه امگا به خنده افتاد. سرش رو جلوتر برد و با لحن آرومی گفت:"از این به بعد تو قراره به من خدمت کنی امگا، هم توی قصر، هم روی تخت!" لبهاش رو به گوش امگا چسبوند و زمزمه کرد:"فقط و فقط به من نطفه نحس." Couple: KookV Genere: Omegavers, Smut, Romance, Mystry
You may also like
Slide 1 of 10
Dead Man Tale ~|| VKook Au [ ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ ]  cover
Wild [KookV] cover
The Real Me [kookv]  cover
Eros cover
𝗦𝘁𝗼𝗰𝗸𝗵𝗼𝗹𝗺 | ᴋᴏᴏᴋᴠ cover
𝙎𝙐𝙆𝙄 || 𝘝𝘬𝘰𝘰𝘬 cover
His To Ruin | KookV cover
Spinning Playback Head cover
𝐓𝐇𝐄 𝐁𝐎𝐘 || 𝑲𝒐𝒐𝒌𝑽 cover
𝗠𝗮𝗳𝗶𝗮 𝗗𝗲𝗮𝗹➰ᯤ cover

Dead Man Tale ~|| VKook Au [ ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ ]

7 parts Complete Mature

توی یه روزِ مه‌آلود و دلگیر، در محاصره ی درخت‌ها، توی جاده‌ی آپیان هوژین روی نیمکتی نشسته بود. با دستمالی آغشته به خون میون انگشت‌هاش ازدحامِ جمعیت رو تماشا می‌کرد، صدای باد خنده‌های معشوقه‌اش رو همراه‌اش می‌آورد، گوش‌هاش رو نوازش می‌داد، کودک توی آغوشش گریه می‌کرد و مرد ظرفی فیروزه‌ایی که حامل خاکسترِ عزیزترین کسش بود رو به سینه‌اش تکیه داده بود و با خودش فکر می‌کرد، کدوم ورق از سرنوشت، زندگی‌هاشون رو به اینجا رسونده؟ جایی که تهیونگ یک شناگرِ ماهر و جونگکوک روزنامه‌نگاریه که در مورد اون می‌نویسه. ----❦ 𝘤𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥 𖦹 ɴᴀᴍᴇ: حکایت مرد مرده 𖦹 ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ویکوک 𖦹 ᴇɴᴅɪɴɢ: سد 𖦹 ɢᴇɴʀᴇ: تاریخی، انگست، عاشقانه [01.09.07]