10 parts Ongoing زن ملتمسانه گفت:خ..خواهش میکنم ا..از بچم مراقبت کن
پسر هفت ساله با دیدن چشمان سرد پدرش و کلتی که به طرف زوج با دستان بسته گرفته بود با ترس به پدرش نگاه کرد و لحظه ای بعد شلیک....
سکوت کر کننده ای که حالا صدای یک نوزاد از اتاق خواب اون رو شکسته بود
یعنی چان الان یه برادر داشت؟!
.............
این یه مینی فن فیکشنه که عشق خالصانه ی دو برادر رو نشون میده که با وجود اینکه هم خون نیستند ولی در سخت ترین شرایط پشت هم وایسادن...
چی میشه اگه این برادر از بین مشکلاتشون به یه مشکل عظیم برسن؟!یعنی جلوگیری از آخرالزمان !
Warning:این فن فیکشن رابطه ی دو برادر رو نشون میده نه یه داستان عاشقانه پس اگر از این سبک داستان ها خوشتون نمیاد این فن فیکشن مناسب شما نیست...مگه اینکه بخواین یه چیز جدیدو انتخاب کنین؟
Gener:comedy,angest, AI(artificial intelligence),happyend,FAMIY love
thanks for reading and voting
Up:Friday
you makes me smile, darling, so ,love your self