Atargatis | آتـارگـاتـیـسـ
  • Reads 2,918
  • Votes 435
  • Parts 6
  • Reads 2,918
  • Votes 435
  • Parts 6
Complete, First published Feb 25, 2023
❀ مولتی‌شات کامل⁶ ᝰ آتارگاتیس
❀ ژانر ᝰ مافیایی . دارک . اسمات
❀ تایپ-کاپل ᝰ ورس-ییجان
❀ نویسنده ᝰ زهرا.م "شی‌بو"


❥𝗠𝗨𝗟𝗧𝗜𝗦𝗛𝗢𝗧⁶ ᝰ Full
❥𝗚𝗘𝗡𝗥𝗘ᝰ Gangs , Dark , smut
❥𝗧.𝗖 ᝰ Lsfy , Yizhan
❥𝗪𝗥𝗜𝗧𝗘𝗥 ᝰ zhra.m "XiBo"
______________________________________

"می‌خوام بهت بفهمونم احساس واقعی یعنی چی. می‌دونی جان؟ وقتایی که با من حرف می‌زنی، اون حسی که باید رو ازت نمی‌گیرم. برام اهمیت نداره که زن داری یا بچه‌ت سال دیگه قراره بره مدرسه..."
کمی پیش رفت و برای این‌که به گوش‌های مرد با آن صورت اخم‌آلود برسد، سرش را در حد چند سانت بالا برد.
به آرامی لب زد: "اگه لب‌هام رو تکون بدم، یک ثانیه‌ی بعد خبری از هیچ‌کدومشون نیست. همون‌قدر که من به حضورت محتاجم، تو هم به من نیاز داری شیائوجان! فقط دست از مخالفت بردار."
مرد بزرگ‌تر سرش را کمی کج کرد. از گوشه‌ی چشم، به مرد کنارش خیره شد و مچ دستی که درحال نزدیک شدن به بند شلوارش بود را میان انگشتانش فشرد؛ سریع، بی‌رحمانه، محکم.
هردو با جدیت در چشمان هم خیره شدند و او با خشم غرید: "از صدات، رفتارت، حرف‌زدنت، از هرچی که در مورد تو و خاندان وانگ باشه نفرت دارم. دسته‌ی کفتارها از لاشه‌های مرده تغزیه می‌کنن و بدا به حالت که توی کفتارصفت حتی از گوشت خودت هم نمی‌گذری."
All Rights Reserved
Sign up to add Atargatis | آتـارگـاتـیـسـ to your library and receive updates
or
#87yizhan
Content Guidelines
You may also like
15 minutes extra time : پانزده دقیقه وقت اضافه by Supernatural313
12 parts Ongoing
📌وضعیت: پایان یافته.⌛🖤 L⚽VE : +درسته که ما پایان قشنگی نداشتیم؛ اما داستان قشنگی داشتیم... و همین برای فراموش نکردنت کافیه... نمیدونم کجایی، چیکار می‌کنی، حالت چه طوره... ولی دوست دارم همیشه برات بهترین باشه.... یادته ما باهم چه قدر برای رویاهامون تلاش می‌کردیم؟ یادته چه قدر راجع به زندگی گپ می‌زدیم؟ حالا سرنوشت اینطوری رقم خورد که از هم جدا باشیم، امیدوارم به رویاهات و آرزو هات برسی:) تولدت مبارک...|۵اوت۲۰۱۹ #S_M_H : خطا... صدای سوت داور و نگاه آلوده به اخم بازیکن ها به سمت شماره هفت، بازیکن خط دفاع وانگ ییبو : ییبو هیچ معلومه چند وقته چت شده؟ رفیق چهارساله‌اش با نگرانی و درحالی که دست بر شانه او گذاشته بود و پرسید نگاه ییبو اما به اطراف! گویا زمین به دور سرش می‌چرخید و همه چیز را به محوی می‌رفت همه چیز به جز مربی جدید! او را چه شده بود جز عشق؟ عشقی که با گذشت چهار سال هنوز در کنج قفسه‌ی سینه‌اش می‌تپید، عشقی که هیچ‌گاه جسارت بیان‌اش را پیدا نکرد آخر او همیشه خط دفاع بازی می‌کرد نه حمله! از دور عاشق شد و پیش از آنکه جسارتی در دل بکارد عشق‌اش را در ازدحام شهر گم کرده بود؛ او از آن جا رفته بود، رفته بود و اما حالا...او اینجا بود! اینقدر نزدیک... ⚽ چند شات همراه من بشوش همراه عشقی درمیان زمین چمن فوتبال
𝙈𝙚𝙩𝙖𝙣𝙤𝙞𝙖 by MinSaya0_0
7 parts Complete
𝙈𝙚𝙩𝙖𝙣𝙤𝙞𝙖 | 𝙈𝙞𝙣𝙞 𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚: 𝙔𝙞𝙕𝙝𝙖𝙣 , 𝘽𝙅𝙔𝙓 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚: 𝙊𝙢𝙚𝙜𝙖𝙫𝙚𝙧𝙨 , 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 , 𝙎𝙢𝙪𝙩 ~ جان: "من.. خب.. نمیدونم چی بگم.. صبر کن از کجا اسممو میدونی؟" پسر: "من همه چیزو راجبت میدونم جان ، شیائو جان ، ۲۸ سالته ، پدرت جز تاجرای قدرتمند چینه و به خانواده رهبر پک اینجا نزدیکه ، یه خواهر کوچکتر و یه برادر بزرگتر داری ، از یه پدر و مادر آلفایی و خواهر و برادرتم آلفان اما تو امگایی ، به کشیدن چیزای مختلف روی کاغذ علاقه ی زیادی داری ، متنفری ازینکه به خاطر امگا بودنت ضعیف میدوننت و به هیچ وجه یه امگای مطیع نیستی ، بازم لازمه ادامه بدم؟" جان: "هی هی تو کی هستی؟" پسر: "شاید یکی که از ۱۷ سالگی دوستت داره..؟" ~ های. زیاد جرعت نداشتم فیکشنامو تو واتپد آپ کنم چون یکم نگران کننده‌ست که دیگران اهمیتی به چیزی که نوشتی ندن ولی خب دلو زدم به دریا و اونقدرم امید ندارم که بهش خیلی توجه شه.. ممنونم ازتون اگه میخونیدش🥲😂💜
You may also like
Slide 1 of 10
⌈ 𝐑𝐞𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞 ⌋ cover
Cut sleeves king 黄九郎 cover
🌸~lotus ~🌸 cover
15 minutes extra time : پانزده دقیقه وقت اضافه cover
I will be a villain in this life  cover
𝙈𝙚𝙩𝙖𝙣𝙤𝙞𝙖 cover
Mad wolf | kookv cover
My pink boy [ Yoonmin ] cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
☤ 𝔻𝕖𝕧𝕚𝕝 𝕃𝕠𝕧𝕖 ☤ cover

⌈ 𝐑𝐞𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞 ⌋

15 parts Ongoing

꩜𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿 : Pary ꩜𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : Romance, Sci-fi, Angst, Fluff, Drama, Dark, Smut ꩜𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 : ZSWW وانگ ییبو پسری که عشق ممنوعه ای رو نسبت به پدرخونده‌ی جوونش حس میکنه.... پدری که برخلاف مردم عادی ژنتیک متفاوتی داره و روز به روز جوونتر میشه.