twice broken (translate)
  • Reads 7,846
  • Votes 787
  • Parts 18
Sign up to add twice broken (translate) to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Do not leave me in the arms of reality by mobinaMoshtagh
7 parts Complete
اسم چند شاتی ^^مرا در آغوش واقعیت رها نکن ژانر^^عاشقانه♡روانشناسی♡ ♡چند شاتی کاپل^^ویکوک شایدم نامجین این بوک راجب یه پسر تنها به اسم جونگکوکه که با وجود خودش دوست میشه آره وجودش آدم های خیالی مثل فرشته ی درونش که اسمش جینه یا شیطان درونش که اسمش نامجونه و درآخر صدای درون یا همون وژدان درونش یونگی جونگکوک بعد از فوت مادرش و پدری که خودش و غرق کار کرد مردم گریز شد و آدمای خیالی ساخت اون فوبیای ارتباط برقرار کردن داره و اوضال بدتر میشه وقتی که به شهر دیگه ای میرن و اونجا دوستی به اسم جیمین پیدا میکنه که سعی دار مشکل جونگکوک و بفهمه و البته اتفاق بدتری هم می افته جونگکوک روی پولدار ترین پسر مدرسه یعنی کیم تهیونگ کسی که مثل جیمین سعی داره کمکش کنه تا بتونه ارتباط برقرار کنه و مشکلشو بفهمه کراش میزنه و این اوج فاجعه برای پسری که نمتونه سلام کنه هست:) و چی میشه اگه تمام خاطارت اونا توهم کوک توی کما باشه؟ وضعیت^^تکمیل شده
𝑭𝒓𝒊𝒆𝒏𝒅𝒔, 𝒋𝒖𝒔𝒕 𝒇𝒐𝒓 𝒏𝒐𝒘!(𝓥𝓴𝓸𝓸𝓴 𝓿𝓮𝓻) by Elin_0005
7 parts Ongoing
ᴍᴀɪɴ ᴄᴀᴜᴘʟᴇ : ᴠKᴏᴏᴋ, Sᴏᴘᴇ ɢᴇɴʀᴇ : ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀsᴇ , Sᴍᴜᴛ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ , ғʟᴜғғ , ᴄᴏᴍᴇᴅʏ * سپ دیرتر وارد داستان میشه(P-3) ولی همونقدر اصلی و مهمه:) ژانر: امگاورس،پلیسی، کمدی، فلاف، اسمات، انگست Intro: *******V‌‌K خب... ما دوست بودیم؛ حداقل وقتایی که از شدت هورنی بودن تو صورت هم ناله نمی‌کردیم دوست بودیم. ولی اوضاع از جایی عجیب شد که درست قبل از مهم ترین ماموریت زندگیم... جواب آزمایشم مثبت شد. و الآن... ما دوتا دوست بودیم که شاید حداکثر تا هشت ماه و دو هفته دیگه صاحب یه کوچولوی یهویی میشیم. Intro ******SP شاید اولین بار که خندتو دیدم اتفاق افتاد؟! فلسفه‌اشو نمیدونم... آخه کدوم احمقی واسه احساساتش فلسفه میبافه... ولی میدونم بعد از اون بود که به خودم اومدم، دیدم چیزی ازم باقی نمونده... هرچی بود فقط و فقط "تو" بودی تو و خنده هات.. شیطنتات.. قانون شکنیات.. ‌ بعداً ولی جفتمون عوض شدیم، اما همچنان با تمام وجودم اصرار داشتم پیشم باشی! تو و اخمات.. بی اهمیت بودنات نسبت به من و دختر کوچولومون.. گوشه گیریات و کارایی که تمام عمر ازشون فرار میکردی ولی دست سرنوشت مجبورت کرد انجامشون بدی؛ حالا بهم بگو عزیزم!! چطوری منیکه ازم چیزی باقی نمونده و فقط تو درون وجودم جریان داری... باید با این توی جدید بسازه؟!
You may also like
Slide 1 of 10
Do not leave me in the arms of reality cover
young Lord «KOOKV» cover
𝗗𝗮𝗿𝗸𝗻𝗲𝘀𝘀 𝗠𝗮𝘇𝗲 | 𝗩𝗸 cover
27 Blue Roses  cover
Boy with Luv cover
MIRROR cover
𝖶︎𝗂𝗅︎𝖽 𝗏︎𝗂𝗈𝗅︎𝖾𝗍 | 𝐕𝐊 cover
𝑭𝒓𝒊𝒆𝒏𝒅𝒔, 𝒋𝒖𝒔𝒕 𝒇𝒐𝒓 𝒏𝒐𝒘!(𝓥𝓴𝓸𝓸𝓴 𝓿𝓮𝓻) cover
𝐎𝐰𝐧𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐎𝐛𝐞𝐲 {𝐯𝐤} cover
𝐂𝐑𝐎𝐖𝐍 𝐁𝐑𝐎𝐊𝐄𝐍 "𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯" cover

Do not leave me in the arms of reality

7 parts Complete

اسم چند شاتی ^^مرا در آغوش واقعیت رها نکن ژانر^^عاشقانه♡روانشناسی♡ ♡چند شاتی کاپل^^ویکوک شایدم نامجین این بوک راجب یه پسر تنها به اسم جونگکوکه که با وجود خودش دوست میشه آره وجودش آدم های خیالی مثل فرشته ی درونش که اسمش جینه یا شیطان درونش که اسمش نامجونه و درآخر صدای درون یا همون وژدان درونش یونگی جونگکوک بعد از فوت مادرش و پدری که خودش و غرق کار کرد مردم گریز شد و آدمای خیالی ساخت اون فوبیای ارتباط برقرار کردن داره و اوضال بدتر میشه وقتی که به شهر دیگه ای میرن و اونجا دوستی به اسم جیمین پیدا میکنه که سعی دار مشکل جونگکوک و بفهمه و البته اتفاق بدتری هم می افته جونگکوک روی پولدار ترین پسر مدرسه یعنی کیم تهیونگ کسی که مثل جیمین سعی داره کمکش کنه تا بتونه ارتباط برقرار کنه و مشکلشو بفهمه کراش میزنه و این اوج فاجعه برای پسری که نمتونه سلام کنه هست:) و چی میشه اگه تمام خاطارت اونا توهم کوک توی کما باشه؟ وضعیت^^تکمیل شده