Black Moon Library|(تهگی)کتابخانه ی ماهِ مشکی
  • Reads 3,733
  • Votes 555
  • Parts 13
  • Reads 3,733
  • Votes 555
  • Parts 13
Complete, First published Mar 20, 2023
Mature
✖️این فیک کامل شده✖️
***
کاپل اصلی:تهگی
***
کاپل های فرعی:کوکمین،نامجین
***
تاپ ها:تهیونگ و نامجون و جونگکوک
باتم ها:یونگی و جین ‌و جیمین
***
ژانر:تخیلی
***
روز های آپلود:هر روز و اگه یک روز به هر دلیلی نشد روز بعد ۲ پارت یا یک پارت طولانی تر آپلود میشه♡
***
نکته:همه ی چیزایی که مینویسم از تخیلم میاد ‌و تو واقعیت وجود نداره
***
موضوع:تو شهر سئول کتابخونه ی عجیبی به اسم«ماهِ مشکی»وجود داره.یه سریا میگن این کتابخانه برای تشویق آدما به شیطان پرستیه خیلیا هم میگن برای کنترل ذهنه و تعداد خیلی کمی میگن که تو این کتابخونه اتفاق های جادویی میوفته.
بخواتر داستان ها و تئوری های پشت این کتابخونه،۸۰ سال شده که کسی پاشو نذاشته و میگن که ورود به اینجا میتونه خیلی خوش شانس یا بد شانست کنه ولی کسی جرعت ورود بهش رو نداره چون میترسن شانسِ بدی بیارن
تا اینکه ۴ نفر از طرف شرکت «میکا» تصمیم میگیرن که وارد اون کتابخونه بشن....
All Rights Reserved
Sign up to add Black Moon Library|(تهگی)کتابخانه ی ماهِ مشکی to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
احساسات ماه 2 by SetayeshMaleki0
19 parts Ongoing
فصل اول : به پایان رسیده ✅ فصل دوم : .... کاپل اصلی :تهکوکیونمین کاپل فرعی: نامجینهوپ {اگر می خواید این فیکو بخونید باید از فصله اول که تو همین اکانت هست شروع کنید } ژانر : طنز ، اسمات🔞 ، امپرگ ، اکشن ، فورسام ، مافیایی چند سال از وقتی که علم پیشرفت کرده و کاپل های گی میتونن پیوند رحم کنن و باردار شن میگذره برای همین تعداد کمی ازشون بچه ها یا نوه هاشون میتونن بدون پیوند رحم باردار شن انقد تعدادشون کمه و انگشت شمار که خیلی ها در این باره چیزی نمیدونن °°°°° خانواده ای چهار نفره که با اومدن بچه هاشون به دنیا بزرگ تر میشه کلی فراز و نشیب تو خانواده و دنیای بیرون اتفاق می افته که ممکنه هر لحظه خانواده رو از هم بپاشونه و نابود کنه، خانواده ای که ممکنه تو این فصل نابود شدنشو ببینین، این داستانه خانواده ی کیمه ، و تازه شروع داستان خانواده ی بزرگ و قدرتمندشونه **** آنچه در این فصل خواهید دید : ؟ چرا دزدیدمش ؟ واقعا فکر کردین اون نقش بازی کردنا واقعیت داره ؟ من هیچوقت دلم نمی خواسته نوکر شما بشم - تو حق نداری سیگار بکشی ؟ اپاا من. من یکیو کشتم ؟زارت ؟ چرا اون ؟ چرا عزیز ترین فرد زندگیم ؟ چرا باید میمرد ؟ ؟ واقعا خسته نمیشی انقدر میری دِیت دایی ؟ ؟ وقتشه برات استین بالا بزنیم ، از سینگلی داری بوی ترشی میگیری
Whisky_yoonmin by fatemeraz
18 parts Ongoing
چی میشه اگر دنیات یک شبه زیر و رو بشه ؟میتونی دووم بیاری؟ میتونی خودت رو با حقیقت های جدید وقف بدی؟ این کاری بود که جیمین باید میکرد! زندگی ساده ای که با مادر هاش داشت دیگه تموم شده بود و اون باید این دنیای بزرگ و عجیب روبروش رو میپذیرفت... البته که با وجود ویسکی بوربن نابش، درک همه این مسائل آسون تر بود خلاصه داستان: جیمین و دوتا مادرش توی روستا زندگی میکنن و مثل آدم های ۱۰۰ سال قبل هستن و نمیدونن چه دنیای بزرگی بیرون از جزیره شون وجود داره تا اینکه یک روز تموم زندگی جیمین زیر و رو میشه و دنیای بیرون راهش و به زندگیش پیدا میکنه... بخشی از داستان: اون مرد...اسمش چیه؟ -اسمت چیه؟ +مین یونگی -اینجا کجاست؟ +خونه من -منظورم اینه کدوم روستا خنده ریزی کرد +روستا؟اینجا پایتخت کره جنوبی ،سئول ذهنش پر از سوال بود پایتخت چیه؟ کره جنوبی کجاست؟ پرنده های آهنی چرا بال نمیزدن؟ سلاح هاشون چجوری کار میکردن؟ اون لباس های عجیب چی بود تنشون؟ اصلا اونا کی بودن؟ ولی مهم ترینش... -مامان و اما من کجان؟ کاپل اصلی :یونمین کاپل های فرعی: کوکوی ،چانبک و... ژانر :امگاورس ، عاشقانه ، فانتزی کمی هم اکشن هفته ای بالای ۳پارت آپ میشه هپی اندینگ
<MOON OMEGA> امگای ماه by suka41roomina
46 parts Ongoing
امگای ماه، امگایی با بدن و روحیه‌ای ضعیف و در عینِ‌حال زیبا که هرکس نمیتواند شانسِ داشتنش را داشته باشد، چه میشود اگر شانس آنقدر با او بد باشد که جفتِ آلفایی بی‌رحم شود و چه میشود اگر قبولش نکند؟ [این داستان بازنویسی نشده و دارای صدها اشتباه نگارشی، ادبی و... هست؛ امیدوارم ضمن اینکه اشتباهات رو برام کامنت میزارید، تا آخر از داستانم لذت ببرید و لطفا چیزایی مثل "انرژی‌اش، خاموشی‌اش" رو که "انرژیش، خاموشیش" مینویسم رو روش زوم نکنید یا حتی کسره که بجاش "ه" آخر چسبان میزارم؛ چون برای راحتی ریدرام اینطور پیش میرم و عمدیه. ولی ممنون میشم کلماتی که از سر حواس‌پرتی با "حروف" نادرست مینویسم رو برام کامنت بزارید مثل: "صرفه" کردن که درستش میشه "سرفه"] ______________________________ تو را برای آخرین بار خواهم دید از چشمان من پریشان نشو هنگامی که در مرگ خود هم تو را دعا می کنم آخرین یکشنبه... GENRE→ Omegavers, Angst, Romance, M' preg COUPLE→ KOOKV WRITER→ rchid
TENSION🍷(vkook) by seta8603
35 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst Couple: vkook ،....secret ♡ Setayesh* این اولین تجربه فیک نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
You may also like
Slide 1 of 10
ASD2 cover
احساسات ماه 2 cover
[look like a Rose] cover
Whisky_yoonmin cover
Blue Orchid ~|| Sope' Hopegi , Vmin Au cover
<MOON OMEGA> امگای ماه cover
𝐖𝐨𝐫𝐭𝐡 𝐨𝐧𝐞 𝐬𝐞𝐜𝐨𝐧𝐝|𝐕𝐤| cover
TENSION🍷(vkook) cover
You are ours kitten S.1|مالِ مایی گربه کوچولو(تهکوکگی)  cover
My Angel (VKOOK) cover

ASD2

18 parts Ongoing

رفتن رنگ ها از زندگی خیلی دردناکه. اگه حالا اون رنگها در یک آدم خلاصه بشه! _____________________________________________________ بعد از رفتن و ناپدید شدن یونگی؛ جونگکوک به زندگیش با تمام ناچاری ادامه داد. اما آیا جونگکوک همون جونگکوکه؟! (حتما اول فصل اول رو بخونین) _____________________________________________________ کاپل: کوکگی (جونگکوک: تاپ یونگی: بات) ژانر: درام، اداری، اسمات، رمنس، زندگی روزمره. زمان‌ پارت گذاری: یک روز درمیون نویسنده: mike.zizi🐾 (نکته): کسانی که با قسمت اِسمات مشکل دارن براشون قبل شروع و بعد پایان قسمت اِسمات با علامت 🔞 نشون میدم پس اصلا نگران نباشین.🐾