𝙎𝙪𝙥𝙚𝙧 𝙨𝙩𝙖𝙧 ᵏᵒᵒᵏᵛ
  • Reads 7,018
  • Votes 1,002
  • Parts 17
  • Reads 7,018
  • Votes 1,002
  • Parts 17
Ongoing, First published Mar 22, 2023
1 new part
- تهیونگ یه سوپراستاره واقعیه؛ یه بازیگر فوق العاده و یه خواننده با صدای منحصر به فرد، وقتی وارد جایی میشه کسی نیست که بهش توجه نکنه؛البته به جز یه نفر....جئون جونگکوک لعنتی اونو نادیده میگیره.
-هپی اند♡

𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆:𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗/𝒗𝒌𝒐𝒐𝒌
𝒔𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆:𝒚𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏
All Rights Reserved
Sign up to add 𝙎𝙪𝙥𝙚𝙧 𝙨𝙩𝙖𝙧 ᵏᵒᵒᵏᵛ to your library and receive updates
or
#3taekook
Content Guidelines
You may also like
Sarang  by Maed_mahyas
18 parts Ongoing
کیم تهیونگ امگایی که گناه نحس بودن رو گردن گرفت و به خاطر خانواده اش همه چیز رو رها کرد، با حال بد مستقیم به قلب قلمرو چوسان میرفت. برادرش رو کفن پوش کرده بودن و تهیونگ تا با چشم های خودش اعدام شدن دست های آغشته به خون همزادش رو نمی دید نمی تونست راحت بخوابه و یا حتی با خیال راحت بمیره. گرد و غبار راه خاکی چوسان روی جسم و روح تهیونگ پوشوند و نفهمید چطور به عنوان ملکه ی جدید کنار پادشاه جئون روی تخت نشست. جونگکوک پادشاه قلمرو چوسان و تنها کسی که تونست قلب تهیونگ رو تصرف کنه همقدم ملکه ی جدیدش میشه و شمشیر عدالت روی گردن همه سایه میندازه؛ ولی چه کسی واقعیت رو می دونست؟ کیم تهیونگ ملکه ی قصر یا جئون جونگکوک پادشاه برحق چوسان؟ چه کسی بوی خون میده؟ عاشقی که کنارش عطر نارنج رو نفس می کشه یا دشمنی که برای برملا کردن راز کیم تهیونگ شمشیر کشیده؟ ───────────── عاشقم شدی بوسیدی و من رها شدم... یه طرد شده ی بی گناه... فراموشت کردم تا از جای زخمی که روی قلبم بود گلی از نفرت جوونه نزنه ولی تقدیر... تقدیر دست های به هم بسته مون رو رها نمی کرد. غرق شدم و تو پا به پای من سقوط کردی
"GYPSY"   [KOOKV] by Setayeshghoubadi
8 parts Ongoing
؛ از خوش شانسی امگای کولی بود یا بدشانسیش ... تهیونگ نمیدونست . بعد از اتفاق هایی که افتاده بود و حسی که در انتها تجربه میکرد ، نمیتونست قضاوت کنه . اما قطعا رفتارهایی که در پانزده سالگیش باهاش شده بود نمیتونست حقش باشه . اون معصوم تر و خام تر از اینهایی بود که بتونه این بی‌رحمی هارو تحمل کنه . بدنش ظریفتر از اونی بود که بتونه خشونت هارو تاب بیاره . افکارش تحمل این حجم از غم و دلتنگی رو نداشت . حس تنهایی .. دور از خانواده و دوستان شادش . روحیه ی سرزنده و آزادی طلبش تاب تحمل اسیری رو نداشت . . . . . اما گذشته بر تمام اینها .. تهیونگ عاشق " اون " شد . ؛ دینگ دینگ دینگ .. برای فهمیدن تمام ماجرا ، با ما همراه باشید ( تبلیغات با لحن هیجانی 😂🤝🦦) درود بر بروبچ واتپد باید بگم لیلیث اینجاست؟ بعله لیلیث اینجاست با یه مینی فیک از کاپل زیبای جونگکوک و تهیونگ ژانر : عاشقانه .. امگاورس ... اسمات ..فانتزی.. کمی غمگین .. تا حدودی وحشیانه ... با یه پایان خوش . فقط نکته ای که قابل گفتنه اینه که داستان ادبیات بازی داره بچه ها . پس لطفا اگه سنتون مناسبه بخونید . (+15) و زمان آپ هم نامشخصه بچه های گلم . اما سعی میکنم طولانی نشه .
Emerald blue eyes by helmfae
20 parts Ongoing
Name: Emerald blue eyes /چشمهای ابی زمردی Writer: Helma Ganre: Omegaros_ Smut_ Royal_ mpreg Capel: Vkook_ Namjin ×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷ روی نرده ها نشستم و به ماه خیره شدم . «میفهمم که با یه هدفی نزدیکم میشی جونگ کوکشی اما مطمئن باش نمیذارم بعد از رسیدن به هدفت الفات رو ترک کنی. این یه بازی دو سر باخته برای تو، اگه الفات رو رها کنی گرگت میمیره اما اگه تا اخر با من بمونی خودت و نابود کردی پس بهتره عاشقم بشی تا ضربه نخوری. » پوزخندی به ماه زدم که زیبایی و شکوهش داشت توی اسمون سیاه پادشاهی میکرد. «لونای کوچولوییه، هر چه قدرم نشون بده بزرگ و قدرتمنده اما در برابر من کوچیکه.» ×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷ «خیله خب گرگ کیوت، پاشو تا دوباره فکر تجاوز به سرم نزده.» معلوم بود شوخی میکرد، و من از این جنبش زیادی خوشم میومد. تهیونگ با تکون خوردنش خواست عقب بکشه که توی یه تصمیم انی یقش رو گرفتم و سمت خودم کشیدمش . بدون تلف کردن ثانیه ای لبهام رو محکم به لبهای قلوه ایش کوبوندم وهمون اول بوسه ی خیسی روشون گذاشتم. اگر قرار باشه من وابستش بشم، بهتره اون هم وابسته ی من بشه. از این که رابطمون یک طرفه باشه متنفرم پس باید اون رو هم درگیر خودم بکنم. لبهام رو که اروم روی لباش حرکت میکرد عقب اوردم و شاهد چشمهای متعجبش شدم. این اولین بار بود که چشمهای درشت شده و قیافه ی
You may also like
Slide 1 of 10
SWITCH cover
All of my heart is yours cover
《 𝑁𝑂𝑋 》 cover
The case of love |Vkook cover
Sarang  cover
Two Sweet Ways ✨ cover
"GYPSY"   [KOOKV] cover
Emerald blue eyes cover
The BookSeller [KookV] cover
𝗗𝗶𝗹𝗲𝗺𝗺𝗮 cover

SWITCH

13 parts Ongoing

داستان آمیخته شدن دو روح در دو بدن... به اسم معشوقه ات زندگی کردن؟.... •••• °°°° خواست راهشو کج کنه به سمت آشپزخونه که دستش گرفته شد و به عقب برگشت +هیونگ درد میکنه... خیلی درد میکنه ÷کجات جونگکوک؟ کجات درد میکنه؟ ترسیده شونه هاشو گرفت و از سر تا پا وارسیش کرد جونگکوک با بغض و چشمای شیشه ای بهش خیره بود؛ دستشو رو سینش کشید و روی قلبش نگه داشت +قلبم هیونگ... قلبم درد میکنه •••• °°°° * د آخه ابله تو دو ساله مخ منو با جونگکوک خوردی! کی بود میگفت وااای جیمین من عضلاتشو که میبینم پاهام شل میشه یکی باید بگیرتم اون صورت بیبی فیسش رو اون هیکل هالکش مرگ منه اون چشمای شیشه ایش اون رفتار مردونه جنتلمنانه اش تیپ و استایل خفنش هیونگ و تهیونگی هیونگ گفتناش اون لپای باد کردش وقتی غذا میخوره وقتی که ته صدام میکنه و من میخوام باهاش بیام! •••• °°°° | couples: taekook, namjin | | genre: real life/drama/romance/surrealism/angst/smut |