شیائو یوان به عنوان امپراطور جوان همجنسگرا در یک رمان تناسخ پیدا میکند، این در حالی است که شخصیت اصلی مرد داستان را زندانی کرده است. این واقعا تاسفبار و ناراحت کننده است. به همین دلیل شیائو یوان خیلی سخت برای نجات خودش تلاش میکند. اما!!!! «به همه کسانی که میخوان خودشونو به کشتن بدن، حتی اگه میخواهید با شخصیت اصلی مرد داستان بد باشین، میشه دیگه اون رو به تخت من نفرستید؟» شیائو یوان گمان میکند که هیچ ایرادی ندارد اگر شخصیت اصلی را نازپرورده کند. اما فقط به این دلیل که زیر سایه هاله شخصیت اصلی قرار بگیرد. شیائو یوان «دیگه هرگز شخصیت اصلی را مورد اذیت و آزار قرار ندید! شماها از مرگ نمیترسید اما من میخوام زنده بمونم!!! داستانی که از مراقبت باتم از تاپ شروع میشه و بعد با مراقبت تاپ از باتم ادامه پیدا میکند.All Rights Reserved