سهون اگه میدونست با قدم گذاشتن داخل عمارت لو چه دغدغهای برای خودش جور میکنه و با لوهانی که 10 سال ازش کوچیکتره رو به رو میشه هیچوقت این ریسک و قبول نمیکرد که بادیگارد بشه... ➻Fanfic : Bodyguard ┃ ➻Couple : HunHan ┃ ➻Writer : BingoO ┃ ➻Genre : Fluff | Romance | Smut | Happy ending ┃ ➻ Up: Wednesday فکر میکرد سهون از دیدن جای مارک روی پاهاش خوشش نیاد یا خودش و سرزنش کنه...پس با سادگی تمام سعی کرد توضیح بده لوهان: دیگه جاشون داره میره... یقه ی تیشرت و پایین کشید و ادامه داد لوهان:روی گردنم دیگه لاو مارک نیست یکی از پاهاش و خم کرد و کمی بالا آورد تا قسمت داخلی رانش مشخص بشه لوهان:اینا هم دیگه داره کمرنگ میشه و کم کم میره... دکمه اول پیراهن سفید رنگش و باز کرد و همونطور که تو چشمای لوهان خیره شده بود تو صورتش با صدای خش داری زمزمه کرد سهون:پس فکر کنم نیازه برای کوچولوم پررنگشون کنم...