𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅𝒚 𝒆𝒎𝒑𝒊𝒓𝒆
  • LECTURAS 4,521
  • Votos 668
  • Partes 31
  • LECTURAS 4,521
  • Votos 668
  • Partes 31
Continúa, Has publicado abr 21, 2023
1 parte nueva
زمانی بود که خوناشام هارو فقط داخل کتاب های تخیلی و افسانه ای میشد جست و جو کرد و اما کی باورش میشد روزی تمام مردم تحت سلطه ی خوناشام ها قرار بگیرن؟
 خوناشام هایی که بعد از نابودی زمین و انقراض بسیاری از انسان ها و موجودات، به فکر تشکیل یک امپراتوری افتادند و حالا...در جهانی که انسان ها درون دیوار های عظیم امپراتوری زندانی، و خوناشام ها پادشاهی میکنند چه اتفاقاتی رخ خواهد داد؟...قرن ها از نابودی زمین گذشته و دختری که نفرت خودش از خوناشام هارو همه جا با خود حمل میکنه، در نهایت مجبور به انتخاب میشه...عشق یا نفرت؟!! کدوم یک پیروز این جنگ ویرانگر خواهد بود؟ آیا اسرار پنهان این بازی به انتخاب نهایی کمکی خواهد کرد؟ و در آخر چه کسی از پایان این داستان آگاه خواهد بود؟ 

 ︶꒷꒦︶      ꒦꒷꒷꒦      ︶꒷꒦꒷︶
نام فیکشن: امپراتوری خونین

ژانر:خوناشامی، مدرسه ای، ارباب برده ای، عاشقانه، لیتل اسمات، فانتزی، تخیلی

کاپل اصلی: تهنی
کاپل های فرعی: جینسو، رزمین، سکرت

 ︶꒷꒦︶      ꒦꒷꒷꒦
Todos los derechos reservados
Regístrate para añadir 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅𝒚 𝒆𝒎𝒑𝒊𝒓𝒆 a tu biblioteca y recibir actualizaciones
or
#2vampire
Pautas de Contenido
Quizás también te guste
⚖️LAW BREAKER⚖️ de iii_bts
5 Partes Continúa
🔗قانون شکن🔗 خیابان شانزه لیزه ، زمان حال: (۱۹۹۸) به عنوان یک مرد ۳۷ ساله در اواخر دهه سی سالگی بچگونه و دور از منطق بود که چشماش رو به سنگ فرش های کف خیابون بدوزه تا نگاه کند و کاو کننده اش توی محیط نچرخه! اما خیلی خسته بود... خسته بود از زندگی کردن توی خاطرات گذشته! اون روزا... اون یک مرد قانون شکن بود... البته که بود! آخه مگه چند نفر شجاعت بوسیدن معشوق هم جنسشون رو توی خیابون اصلی پاریس داشتن؟ یا مثلا گرفتن دست هاش موقع قدم‌زدن؟ و ثانیه ای بعد مرد به خودش اومد، متوجه شد حتی بدون نگاه کردن به محیط پیرامونش قلب بی منطقش باز هم میتونه پرواز کنه به اون روزا، شاید اگر دست هاش رو توی جیب های پالتوی بلند نسکافه ای رنگش مشت میکرد کمی ... فقط کمی این دلتنگی دست هاش برای اون دست های همیشه سرد کمتر به چشم میومد؟ تلخ خندید... و بعد دختر کوچولوی شیرین زبونی که چشم هاش عجیب مشابه چشم های درشت و تیله ای مردش بودن رو به خاطر آورد: _عمو؟ من میتونم بابا صدات کنم؟ _نه! اینجوری بابات ناراحت میشه، مردا دوست ندارن بچه هاشون یه مرد غریبه رو بابا صدا بزنه! _اگه من بابا نداشته باشم چی؟ __________________________ مشخصات فیک: کارکتر ها:جئون جونگ کوک، پارک جیمین (کاپل گی) / مین یونگی ، کاترین دلون (کاپل استریت) ژانر:عاشقانه، درام، انگست
till the end of the moon تا پایان ماه de whisperingLili
139 Partes Concluida
بالای برج شهر، در حالی که به آخرین حد توانم رسیده بودم، رهبر شورشی شمشیرش را بر گردنم گذاشت. او خندید و از "تان تای جین" پرسید: "همسرت یا دوشیزه یه، فقط یکی می‌تواند زنده بماند. کدام را انتخاب می‌کنی؟" گویو نگاهی به "یه بینگ‌شانگ" که در حال گریه بود انداخت و با نگرانی گفت: استاد کوچولو، او قطعاً تو را انتخاب می‌کند. "بینگ‌شانگ را آزاد کنید" تان تای جین بدون تردید دستور داد. دستبند یشمی گفت: اوه نه. من گفتم: نه. گویو تسلی داد: تان تای جین حتماً گمان میکرد که محافظان مخفی تو را نجات خواهند داد. تان تای جین واقعاً اینطور فکر می‌کرد، اما در آن روز، جلوی 300 هزار مرد، من به او لبخند زدم و از بالای برج شهر به پایین پریدم، زیر نگاه او شکسته م. و نه حتی یک ذره از بدنم را برای او باقی گذاشتم. این پایانی است که من برای تان تای جین انتخاب کرده‌ام. امپراتور جدید، تان تای جین، در سال اول "جینگ‌هه" یک شبه موهایش سفید شد. سپس به یک دیو دیوانه تبدیل شد که شهر را قتل‌عام کرد، حتی سر "یه بینگ‌شانگ" را نیز برید. و پس از سال‌ها عشق پر از رنج، من بالاخره بعد از رسیدن به نیروانا به قلمرو جاودانگان بازگشتم و امروز به‌عنوان یک پری کوچک بسیار خوشحالم. - خوشحال میشم نظر بدید. 🐣
NIGHT HUNTER - KOOKV de Alaric_Fiction
19 Partes Continúa
در دنیایی که قدرت در سایه مافیا پنهان شده، مردی از خاندانی قدرتمند، زندگی پرمخاطره‌ای را در پیش گرفته است. او در کنار دخترش، در تاریکی امپراتوری خود گام برمی‌دارد. اما یک شب، راز هولناکی از اعماق دریا سر برمی‌آورد. در اعماق تاریکی، رازهایی نهفته است که فقط دریا می‌داند.... موجی از فلس‌های آبی، در تاریکی شب می‌درخشد... موجودی افسانه‌ای، با موهایی به رنگ آسمان و فلس‌هایی که نوری از جنس دریا را ساطع می‌کنند، در قفس اسارت گرفتار شده است. مرد مافیایی، با میل به قدرت و رازگشایی، این معشوق اقیانوس را به قلمرو خود می‌برد. اما این آغاز ماجرایی شگفت‌انگیز است. رازهای ناگفته،عشق ممنوعه،و نبردی برای آزادی،تار و پود داستانی را می‌بافند که در آن،مرز بین انسان و افسانه،تاریک و روشن،و عشق و نفرت،درهم می‌شکند. • • ≈ Fic ↬ NIGHT HUNTER ≈ Couple ↬ KOOKV ≈ Genre ↬ Romance , Mafia , Fantasy , Smut , Angst , Mermaid ≈ Age Category ↬ NC +18 ≈ Writer ↬ Alaric
Quizás también te guste
Slide 1 of 10
⚖️LAW BREAKER⚖️ cover
🐺𝑹𝒐𝒐𝒕𝒍𝒆𝒔𝒔 𝑨𝒍𝒑𝒉𝒂🌙 cover
شَب خُمار🍷(BDSM) cover
my bunny🐰 cover
till the end of the moon تا پایان ماه cover
NIGHT HUNTER - KOOKV cover
toxic love ~ jirose  cover
My special omega cover
Revival Lyrics(Persian Translation) cover
𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 cover

⚖️LAW BREAKER⚖️

5 Partes Continúa

🔗قانون شکن🔗 خیابان شانزه لیزه ، زمان حال: (۱۹۹۸) به عنوان یک مرد ۳۷ ساله در اواخر دهه سی سالگی بچگونه و دور از منطق بود که چشماش رو به سنگ فرش های کف خیابون بدوزه تا نگاه کند و کاو کننده اش توی محیط نچرخه! اما خیلی خسته بود... خسته بود از زندگی کردن توی خاطرات گذشته! اون روزا... اون یک مرد قانون شکن بود... البته که بود! آخه مگه چند نفر شجاعت بوسیدن معشوق هم جنسشون رو توی خیابون اصلی پاریس داشتن؟ یا مثلا گرفتن دست هاش موقع قدم‌زدن؟ و ثانیه ای بعد مرد به خودش اومد، متوجه شد حتی بدون نگاه کردن به محیط پیرامونش قلب بی منطقش باز هم میتونه پرواز کنه به اون روزا، شاید اگر دست هاش رو توی جیب های پالتوی بلند نسکافه ای رنگش مشت میکرد کمی ... فقط کمی این دلتنگی دست هاش برای اون دست های همیشه سرد کمتر به چشم میومد؟ تلخ خندید... و بعد دختر کوچولوی شیرین زبونی که چشم هاش عجیب مشابه چشم های درشت و تیله ای مردش بودن رو به خاطر آورد: _عمو؟ من میتونم بابا صدات کنم؟ _نه! اینجوری بابات ناراحت میشه، مردا دوست ندارن بچه هاشون یه مرد غریبه رو بابا صدا بزنه! _اگه من بابا نداشته باشم چی؟ __________________________ مشخصات فیک: کارکتر ها:جئون جونگ کوک، پارک جیمین (کاپل گی) / مین یونگی ، کاترین دلون (کاپل استریت) ژانر:عاشقانه، درام، انگست