my miracle
  • Leituras 5,886
  • Votos 1,395
  • Capítulos 31
  • Leituras 5,886
  • Votos 1,395
  • Capítulos 31
Em andamento, Primeira publicação em mai 25, 2023
name: my miracle

Genre: Omegaverse, Drama, Romance, Historical, Angst

اسم : معجزه من

ژانر: امگاورس، درام،رومنس،تاریخی،انگست

کاپل:کوکمین

نویسنده: آلو🌺
___________________________________________________ 
در جنگلی که زیر نور ماه میدرخشید به راه افتاده بود. به دنبال کسی که آن رایحه زیبا را داشت...صاحب رایحه زیبا داشت میدوید پس او هم به دنبالش سرعتش را زیاد کرده و شروع به دویدن کرد.
عجیب و زیبا بود.اینجا هم یکی از عمارت های اشراف بود ولی اصلا شبیه آنها نبود...
عمارت اشراف دیگر باغ و گلخانه های بزرگ داشت، اینجا جنگل و رود ...
اشراف دیگر گل رز و گل های کمیاب و گران قیمت پرورش میدادند، ولی اینجا پر از گل های وحشی بود...

می‌دانست کسی که در حال دنبال کردنش است فرزند دوم ارباب این عمارت است...ولی به غیر از همه این ها او کسی بود که سال ها به دنبالش بود!

_تو کی هستی؟چرا داری دنبالم می‌کنی ؟ اصلا میدونی من کیم؟

_متاسفم خودم رو معرفی نکردم.من جونگ کوکم.و در مورد شما...البته که می‌دونم.

_پس میدونی من.....

_تو معجزه منی!
Todos os Direitos Reservados
Inscreva-se para adicionar my miracle à sua biblioteca e receber atualizações
ou
#4کوکمین
Diretrizes de Conteúdo
Talvez você também goste
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ, de meral_writ
24 capítulos Em andamento
Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کله زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg روز اپ: سه شنبه جمعه
Talvez você também goste
Slide 1 of 10
Your eyes tell || VK || Completed cover
𝐎𝐰𝐧𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐎𝐛𝐞𝐲 {𝐯𝐤} cover
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ cover
Lorenzo | لورنزو cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
Before you (I thought I had it all) | Kookv cover
پرسه در نیمه شب cover
𝐕𝐞𝐭𝐢𝐯𝐞𝐫🌱 cover
Ninety-nine cover
Heartbeat |sevensome| cover

Your eyes tell || VK || Completed

48 capítulos Concluído

+ تمومش کن جونگکوک! دیگه تحمل این رفتارهای بچگانه ات رو ندارم! _ من نیاز ندارم که از زبونت بشنوم دوستم داری.. چشمات تهیونگ.. چشمات میگن! خلاصه : جونگکوک، پسر 19ساله ای که سال اخر دبیرستانه و عاشق نقاشی عه. روحیه حساس و شکننده ای داره!! از نظر خودش خدای بدشانسیه. طی اتفاقاتی، خانواده اش اون رو طرد میکنن . اما چی میشه اگر اون با یه مرد سرد "همخونه" بشه ؟؟!!! ولی یک‌ چیزی بگم یادتون بمونه : ‏"گاهی‌ وقتا بدشانسی‌ هامونم از سَر خوش‌ شانسی‌ هست"؛ این رو بعدا متوجه‌اش می‌شیم.🙂 Name: Your eyes tell Main couple : Vkook Side couples : Namjin and (Secret) Genre: Fluff, romance, angst, Smut🔞,slice of life, Dram, tragedy, "happy end" Wr: Nellin&Melli ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ Highest rankings: #1 ویکوک #3 تهکوک #1 تهیونگ #3 fanfiction #1 btsfanfic #1 tae تاریخ شروع: 1400/12/07 تاریخ پایان: 1402/02/29