Bitter coffee | قهوهٔ تلخ
  • مقروء 209
  • صوت 47
  • أجزاء 4
  • مقروء 209
  • صوت 47
  • أجزاء 4
مستمرة، تم نشرها في يونـ 03, 2023
عشق، امری يكباره است...
لذّت بردن، امری تكرار پذير...
هرگاه شخصی را يافتی كه ميگفت: «در زندگیِ خود دو بار عاشق شده‌ام»، بدان كه هرگز عاشق نشده است!
او چيزِ ديگری را با عشق اشتباه گرفته است؛ چيزی كه می‌تواند ده هزار بار هم تكرار شود.
اين است كه می‌گويم خواستن هم هميشه عشق نيست...


#قهوه_تلخ
#Bitter_coffee
جميع الحقوق محفوظة
قم بالتسجيل كي تُضيف Bitter coffee | قهوهٔ تلخ إلى مكتبتك وتتلقى التحديثات
or
#5movie
إرشادات المحتوى
قد تعجبك أيضاً
MY_LITTLE_ANGEL🚬🔞 بقلم iamroosaliin
192 جزء undefined أجزاء مستمرة
#MY_LITTLE_ANGEL🥃 خلاصه : برایان فرشته روشنایی که بخاطر اذیت و آزار هم نوع هاش مجبور میشه دنیاشو ترک کنه..... زندگی تو دنیای انسان ها سخت و خطرناکِ مخصوصا واسه پسر سفید و دوست داشتنی مثل اون که گی هم هست همه چیز آرومِ تا وقتی که یکی شروع به کشتن دخترای کلابش می کنه برایان در تلاش برای پیدا کردن قاتل با مردی رو به رو میشه که کابوس شبای هر فرشته روشناییِ....... موجودی که همه وجودش پر از خشونت و کشتاره موجودی که قدرت و شرارت خالصِ سایروس هرچی که سر راهش باش رو نابود می کنه هر چی که بخوادو به دست میاره مخصوصا اگه فرشته کوچولویی باش که آتیش شهوت و نفرتو بعد از سال ها دوباره تو وجودش شعله ور کرده باش اون خودِ ترسِ اون یکی از چهار شوالیه تاریکیِ...... ژانر : اروتیک.گی.بزرگسالانه.درام🔞👅 🔥 این رمان دارای صحنه های کاملا باز و سک*سیِ لطفا محدودیت سنیو رعایت کنید 🔥 لینک رمان های رزی در تلگرام : @rosenovelsss
THE SECRET HUSBAND  بقلم Helen___Aw
76 جزء undefined أجزاء إكمال
[Completed] کیم تهیونگ و جئون جونگکوک ازدواج کردن... اما اونا دو ساله که همدیگرو ندیدن...اونا فقط یکبار تو کل زندگیشون همو دیدن و اونم روز عروسیشون بوده ولی به همدیگه با دقت نگاه نکردن جونگکوک اسم شوهرش رو می‌دونه...چون این اسمیه که همه جا به عنوان سرپرست قانونیش ثبت شده ولی تهیونگ، اون حتی اسم همسرشم نمیدونه... تهیونگ کانادا زندگی میکنه و هر ماه مبلغ زیادی رو به یه حساب خاص منتقل می کنه ... جونگکوک دانش آموزی توی سئوله...همه توی کالج، حتی معلم ها هم ازش می ترسن...اون چیزی نمیگه و فقط با مشت حرف می زنه و برای همه قلدری میکنه... هیچکسی توی کالجش راجب خانوادش چیزی نمیدونه، اونا فقط دیدن که پسر سوار ماشین های اسپرت گرون قیمت میشه و لباس های گرون میپوشه. اون یه اکیپ دوست داره که به همون اندازه لوس و بدجنسن اما از خانوادش چیزی نمیدونن‌. جونگکوک میخواد طلاق بگیره. هرکاری می‌کنه تا طلاق بگیره...اون از ازدواج متنفره...اون مثل یه پرنده آزاده... ولی... چی میشه اگه کالج یه مهمونی برگزار کنه... یه جونگ کوکِ مست بدون اینکه بدونه با شوهرش میخوابه...؟؟؟؟؟؟ چرا تهیونگ به سئول برگشت...؟؟؟؟؟ واکنش اونا در مورد شناخت همدیگه چیه...؟؟؟؟؟ Genre: romance, angst, fluff,smut, melodrama, mafia Couple: Vkook Translator:Helen___Aw Writer: bora95purple 🥇 Romance 🥇 Taehyung 🥇 Vkook 🥇Fanfiction 🥇boyxb
Hey Little,You Got Me Fucked Up [S2] بقلم WhiteNoise_61
71 جزء undefined أجزاء مستمرة
•|🖇 فیـکشن: #HeyLittleYouGotMeFuckedUp [S2] •|🖇کـاپل: چـانبک ، هونهـان ، کریسـهان •|🖇ژانــر: ددی کیـنک ، رمنـس ، انگسـت ، درام ، روزمـره •|🖇 هپی انــد •|🖇نویـسنده: WhiteNoise وایت نویز ❞ پسر مو مشـکی و ریـزجثـه‌ای که تازه از زنــدان خارج شده بود با خجـالت نگاهش میکرد و چانیول نمیتونست تشخیص بده پوست سفیـد و بی‌نقـصش بخاطر نور شدید آفتاب انقدر زیـبا بنظر میرسه یا واقعا انقدر هــوس‌انگیره‼️🧸❝ •🧸Hey Little,You Got Me Fucked Up - پــارک چانیول وکیــل 30 ساله‌‌ی بیون ایونجی - بیـــون بکهیون 16 ساله پسری که بخاطر جــرم مادرش توی زنــدان متــولد و بــزرگ شده و چیزی از دنیای بیرون از دیوارهای بلند زنـــدان نمیدونه‼️ - چانیول بعد از دیدن اون پسر با مردمک‌های لـــرزون و انگشت‌های ظـریف تصمیم میگیره به جای یتـیم‌خـونه اون رو به خونه‌ش ببره و خونـه‌ش رو تبدیل به زندان جدیـدی برای پسـر هوس‌انگیز موکلش میکنه و... •🧸 فیکشن: هی کوچولو، تو منو بــفاک دادی