A love story in the passage of time about loyalty, sacrifice, second chances and reunion mixed with the concepts of homeland, friendship and betrayal.
"زندگی گر هزار باره بود،
بارِ ديگر تو...
بارِ ديگر تو..."
این سه جمله کوتاه و به ظاهر ساده، روایت عاشقانه و غمانگیزی از زندگی طلسمشده «مینهو» و «هیونجین» بود. زندگیای که برای یکی از آنها موهبت بود و برای دیگری مصیبت!
و عشق جاودانهای که در خاکِ این زندگی شکوفه زد، برای یکی از آنها دلباختگی به همراه آورد و برای دیگری شوریدگی!
و چه میشود اگر سرنوشت، برایشان "تکرار این زندگی" را خواب دیده باشد؟
-
دیگر چیزی از هوانگ هیونجین نمانده بود! اشتیاق شنیدن دوباره صدای مینهو، تماشای چشمان زیبایش و گرفتن دستان کوچکش، او را همچون مادری کرده بود که از فرط بی قراری برای دیدن دوباره فرزند گمشدهاش، جنون به جان عقلش زده و آواره بیابانش کرده بود. مثل اسپند روی آتش بود؛ مثل گوسفندی در دو قدمی قربانی شدن، مثل حشرهای عاجز در تار عنکبوت و مثل خانهای توخالی که با یک ضربه ویران میشد!
اگر عجز و استیصال یک انسان بود، هیونجین تجلیگر آن میشد!
-
زندگی برای اینکه فقط یک بار دوسِـت داشته باشم، خیلی کوتاهه جگرگوشه...قول میدم تو زندگی بعدی هم دنبالت بگردم.
Strawberry farm🍓
مزرعه توت فرنگی
اگه خودت قبول کنی با شخصی که علاقه ای بهش نداری ازدواج کنی...اجباری محصوب میشه؟
تهیونگ پسر کشاورزی که توی مزرعه توت فرنگی کار میکنه و یک روز صبح یه مرد عجیب و غریب میاد و تمامی زمین های توی روستاشون و میخره!
رئیس شرکت J جئون جونگکوک توی مزرعه اش چیکار میکرد؟
چی میشه اگه متوجه بشه اون مرد جفتشه؟
•••
_اگه با من جفت بشی مادر و پدرت و پیش بهترین متخصص ها میبرم و یه خونه خوب براشون توی سئول پیدا میکنم!تازه میتونم بازنشسته اشون هم بکنم جوری که پول بیشتری بهشون داده بشه!تمام پول زمین هم بهشون میدم...
+اما ما هم دیگه و نمیشناسیم...
_بهش به چشم یک قرارداد نگاه کن!
+سودش برای تو چیه؟
_من نمیخوام به اجبار با کسی جفت بشم...حالا که جفت خودم و پیدا کردم خانواده ام اینو درک میکنن!کافیه جلوشون تظاهر کنیم که باهم خوب و خوشحالیم همین!
_قبوله؟
•••
Couple:Kookv
Genre:Omegavers-Romance-Smut-Mpreg
Status:~
By: S_TAEHKOOK