♡ انتهـای دلدادگـی ♡
  • Membaca 62
  • Suara 37
  • Bagian 13
  • Membaca 62
  • Suara 37
  • Bagian 13
Sedang dalam proses, Awal publikasi Jun 05, 2023
زمان ; 
به نظرم اگه بخواییم یک چیز رو خدا بدونیم اون حتما زمانه ... 
چون کارهاش مثل خداست ، هم درده ، هم درمان 
هم خشنه در مقابلت هم مهربونه و روی زخم های قلب و روحت مرهم میشه ... 
درست شبیه به خدا ؛ 
که امتحانات و بازی هاش رو برات رقم میزنه
اما از اون طرف آغوشش رو باز میکنه برات تا با گریه بهش پناه ببری و آروم بشی ... 
این بهترین توصیفیه که میشه از خالق داشت ... 
روزهای زیادی گذشتن ، اتفاق های زیادی رخ دادن
و البته همه بزرگتر شدن ...
هم آدما و هم درداشون ...! 
از اون روزایی که دوتا دانشجو بودیم که با دردها و مشکلات زیادشون ، بازم بهم اهمیت میدادن و عشق بینشون زبون زد دیگران بود ، مدت طولانی ای گذشته ... 
1 سال ... 2 سال؟ 
اوه خدای من 10 سال گذشته و الان من اینجام ، درست روبروی تو ...
جایی که مطمئن بودم تو بهش تعلق داری و ما الان روبروی همدیگه ایستادیم و هر دو شوکه ایم ... 
انگار زمان متوقف شده و هر دومون توی گردباد 
خاطره ها گیر افتادیم ؛ 
فکر کنم دیگه وقتش رسیده ...؟ 
وقت حرف زدن
وقت فرصت دادن 
وقت عاشقی کردن ....♡

ژانر: عاشقانه _  هپی اندینگ
Seluruh Hak Cipta Dilindungi Undang-Undang
Daftar untuk menambahkan ♡ انتهـای دلدادگـی ♡ ke perpustakaan Anda dan menerima pembaruan
or
#4دوستی
Panduan Muatan
anda mungkin juga menyukai
THE SECRET HUSBAND  oleh Helen___Aw
76 Bagian Lengkap
[Completed] کیم تهیونگ و جئون جونگکوک ازدواج کردن... اما اونا دو ساله که همدیگرو ندیدن...اونا فقط یکبار تو کل زندگیشون همو دیدن و اونم روز عروسیشون بوده ولی به همدیگه با دقت نگاه نکردن جونگکوک اسم شوهرش رو می‌دونه...چون این اسمیه که همه جا به عنوان سرپرست قانونیش ثبت شده ولی تهیونگ، اون حتی اسم همسرشم نمیدونه... تهیونگ کانادا زندگی میکنه و هر ماه مبلغ زیادی رو به یه حساب خاص منتقل می کنه ... جونگکوک دانش آموزی توی سئوله...همه توی کالج، حتی معلم ها هم ازش می ترسن...اون چیزی نمیگه و فقط با مشت حرف می زنه و برای همه قلدری میکنه... هیچکسی توی کالجش راجب خانوادش چیزی نمیدونه، اونا فقط دیدن که پسر سوار ماشین های اسپرت گرون قیمت میشه و لباس های گرون میپوشه. اون یه اکیپ دوست داره که به همون اندازه لوس و بدجنسن اما از خانوادش چیزی نمیدونن‌. جونگکوک میخواد طلاق بگیره. هرکاری می‌کنه تا طلاق بگیره...اون از ازدواج متنفره...اون مثل یه پرنده آزاده... ولی... چی میشه اگه کالج یه مهمونی برگزار کنه... یه جونگ کوکِ مست بدون اینکه بدونه با شوهرش میخوابه...؟؟؟؟؟؟ چرا تهیونگ به سئول برگشت...؟؟؟؟؟ واکنش اونا در مورد شناخت همدیگه چیه...؟؟؟؟؟ Genre: romance, angst, fluff,smut, melodrama, mafia Couple: Vkook Translator:Helen___Aw Writer: bora95purple 🥇 Romance 🥇 Taehyung 🥇 Vkook 🥇Fanfiction 🥇boyxb
anda mungkin juga menyukai
Slide 1 of 10
تُو تنها متعلّق به منی! | Ongoing S² cover
BODYGUARD / VKOOK cover
The fifth sense cover
تُو تنها متعلّق به منی‌! | Completed S¹ cover
mi.. sin♡[Kookv]  cover
My Sin cover
His Eyes [چشمانش] cover
نت های �شبانه  cover
Amygdala  cover
THE SECRET HUSBAND  cover

تُو تنها متعلّق به منی! | Ongoing S²

37 Bagian Sedang dalam proses

²⁰²⁴ - آدما فرق دارن! شاید من به قدری برات ارزش نداشتم که اون‌موقع بمونی به پای حرفی که بیست و چهارساعت هم ازش نگذشته بود... اما من، فکر کردم مال منی... که قلبت، فکرت، تنت، همه‌شون به من تعلق داره... همه بهم می‌گفتن بهت اعتماد نکنم... می‌گفتن شدم عروسک اختصاصیت... ولی باورم نشد... می‌خواستم داد بزنم و بگم شما هیچی نمی‌فهمید... من براش متفاوتم... من تو قصه‌ی اون، ستاره‌ی آسمونم... شب اون صبحی که منو به هر دلیل لعنت‌شده‌ای ول کردی رفتی اونور دنیا، من با این فکرها خوابیده بودم عوضی! *** | آبی مثل شب | You are just mine | S2 Geɴre: Roмαɴce & Drαмα & Aɴɢѕт +18 Coυple: KooĸV, YooɴMιɴ Up: نامشخص و نامنظم چنل تلگرامی داستان رو از اینجا بهش برسید: @isthegrayrainless