در سایه دنیای پر از ترس.. هورمون آدرنالین از آن ساطع می شود که به وفور و وحشیانه ترشح می شود.. مکانی تاریک و ساکت.. سایه قلب او مانند یک گرگ درنده در دیواره ی آن به شدت و وحشیانه می تپد. پوستش از وحشت... ضربان قلبش با ساعت یا مخصوصاً با عقرب تند می زد. تونل های زمین، سرعت دادن به این رویداد... ضربان قلب او تقریباً توسط ناشنوایان از صدای بلندش در آن سکوت هولناک شنیده شد، و به طرز محسوسی از ضربان قلبش به دیوار، وقتی می خواست برود، گوشتش از میان لباس هایش حرکت می کرد. .. با لرزش وحشت در سکوت از نوک پاهایش که کنترلش را از دست داده بود میلرزید، حتی دستانش که به طور تصادفی با لرزش حرکت می کردند... شوکه ایستاده بود و بی صدا ادامه می داد... این آلاسکا الدرشوی است.. قربانی شماره 13 نفرین پیچیده هزاران سال پیش در یکی از مدارس شبانه روزی... آیا آلاسکا زنده خواهد ماند یا سرنوشت او مانند بقیه قربانیان خواهد بود؟ صداتو کم کن.. الان نزدیکه😲 چشمان خود را باز نکنید و بعد از ساعت 12 صبح بلند نشوید. 😳 نهخواندن این رمان به افراد زیر 18 سال، جسور، شجاع یا ضعیف القلب توصیه می شود . هشدار 🔕 خواندن این رمان برای کسانی که از مشکلات روحی شدید رنج می برند ممنوع است. یا برای بیماری های قلبی و افراد حساس هشدار 🔕 خواندن این رمان برای کسانیAll Rights Reserved