Story cover for Never Go To Stark Party by poryyy404
Never Go To Stark Party
  • WpView
    Reads 970
  • WpVote
    Votes 125
  • WpPart
    Parts 12
  • WpView
    Reads 970
  • WpVote
    Votes 125
  • WpPart
    Parts 12
Ongoing, First published Jun 08, 2023
×فیک ترجمه شدس و داستان رو خودم ننوشتم⚠️×


باکی نمیتونست آروم بگیره میتونست؟نه،کائنات فقط باید یه چیز رو برای اون فراهم میکردن. یه چیزه ساده مثل یه شب آروم با بهترین دوستش استیو،خواسته زیادیه؟

---

بعد از رفتن به یکی از مهمونی های تونی،باکی از اون زمان مریض بود.حالت تهوع صبحگاهی و میل شدید به دستشویی کردن اونو نفرین کرده بود،نمی‌دونست چه بلایی سرش اومده. تا اینکه بعد از صحبت با ناتاشا به یک نتیجه رسیدن، یه نتیجه وحشتناک.اون باردار بود.

اما این بدترین قسمتش نبود، استیو همیشه بهش نگاه می‌کرد و هرقت اطراف اون بود عجیب رفتار می‌کرد و به اون میگفت باید درباره مهمونی تونی صحبت کنن.

اون ممکنه خیلی چیزا باشه، اما احمق جز اونا نیست. اون میدونست صحبت کردن درباره اون شب فقط یه سردرد دیگه میاره، اون لعنتی مدت زمان طولانی با استیو توی یه اتاق بودن و این کافی بود تا بفهمه موضوع از چه قراره.
All Rights Reserved
Sign up to add Never Go To Stark Party to your library and receive updates
or
#121marvel
Content Guidelines
You may also like
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ by meral_writ
65 parts Ongoing
Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کل زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance, psychological fiction,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg
مافیای صورتی‌/ The pink mafia🔞🔥 by jeon_jehowa
41 parts Complete
اسم: مافیای صورتی🔞 ژانر: مافیای/ خشن/ عاشقانه/ اسمات ___________________ کیم نامجون رئیس باند آر ام به شدت از رقیبش متنفره از نظر اون جین اصلا مافیا نیست و به درد خونه داری میخوره. کیم سوکجین رئیس باند پینک آرجی دشمن قدیمی نامجون به خاطر گذشته و زخمی که نامجون بهش زده دنبال هر راهیه که تلافی کنه. . نامجون: عوضی صورتی پوش بهتره با زبون خوش محموله ام برگردونی وگرنه آتیشت میزنم. سوکجین: تند نرو کیم بهتره نیست واسه شروع معذرت خواهیت کفشام با زبونت واکس بزنی شاید تصمیمم عوض شد و بهت رحم کردم. . . و اما حالا کیم تهیونگ و کیم جونگکوک 5 ساله توی مهد کودک باهم همکلاسی شدن و پدراشون بعد از سال ها دوباره دیداری تازه کردن. _اشم من جونتوتیه. +شلام منم کیم تهلونگم. _هه هه تو همون پسله ی بیلیختی که حتی نمیتونه اشمش دُلُشت بده. +ساکت شو کیم جونتوک پاپام دُفته باهات حلف نژنم. پسر جیغ کشید. _اشمم جونتوته نه جونتوت. کاپل اصلی : تهکوک/ کوکوی (ورس) و نامجین. کاپل فرعی: ؟ (فصل دوم در حال آپ...) _________________ توی این فیک از اسم اعضای بی تی اس استفاده شده و هیچ گونه ارتباطی با زندگی شخصی اعضا نداره💜.
You may also like
Slide 1 of 10
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ cover
Belated Bond (Kookv) cover
𝐂𝐀𝐋𝐈𝐆𝐎 *ᴠᴋᴏᴏᴋ* cover
مافیای صورتی‌/ The pink mafia🔞🔥 cover
Freesia  [vkook] cover
Deadly human weapon
 cover
𝖪𝗂𝗌𝗌 𝖳𝗁𝖾 𝖯𝗌𝗒𝖼𝗁𝗈 𖦹 𝖪𝖵 cover
His To Ruin | KookV cover
My you  cover
𝗔𝗞𝗢𝗬𝗔 ᵛᵏ cover

•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ

65 parts Ongoing

Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کل زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance, psychological fiction,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg