Can't believe my eyes ::.. ✔
  • Reads 43,906
  • Votes 8,688
  • Parts 12
  • Reads 43,906
  • Votes 8,688
  • Parts 12
Complete, First published Jun 13, 2023
Mature
- نمیتونم چشم هام رو باور کنم! -

~.~.~


جونگکوک همین الانش هم شک نداشت که قراره تمام تعطیلات تابستون، کنار پنجره ی اتاقش منتظر بشینه تا خانواده ش دوباره به یکی از سفر های معاملاتی‌ِ دو-سه روزه شون برند و اون بتونه دوباره مرد نویسنده ی ساختمون رو‌به‌رو رو به اتاقش دعوت کنه!

~.~.~
ژانر :
( فول سمات / زندگی روزمره / کمدی / ... )



کاپل(ها) :
اصلی ◀ تهکوک
فرعی ◀ ندارد و نخواهد داشت.
All Rights Reserved
Sign up to add Can't believe my eyes ::.. ✔ to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Emerald blue eyes by helmfae
20 parts Ongoing
Name: Emerald blue eyes /چشمهای ابی زمردی Writer: Helma Ganre: Omegaros_ Smut_ Royal_ mpreg Capel: Vkook_ Namjin ×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷ روی نرده ها نشستم و به ماه خیره شدم . «میفهمم که با یه هدفی نزدیکم میشی جونگ کوکشی اما مطمئن باش نمیذارم بعد از رسیدن به هدفت الفات رو ترک کنی. این یه بازی دو سر باخته برای تو، اگه الفات رو رها کنی گرگت میمیره اما اگه تا اخر با من بمونی خودت و نابود کردی پس بهتره عاشقم بشی تا ضربه نخوری. » پوزخندی به ماه زدم که زیبایی و شکوهش داشت توی اسمون سیاه پادشاهی میکرد. «لونای کوچولوییه، هر چه قدرم نشون بده بزرگ و قدرتمنده اما در برابر من کوچیکه.» ×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷ «خیله خب گرگ کیوت، پاشو تا دوباره فکر تجاوز به سرم نزده.» معلوم بود شوخی میکرد، و من از این جنبش زیادی خوشم میومد. تهیونگ با تکون خوردنش خواست عقب بکشه که توی یه تصمیم انی یقش رو گرفتم و سمت خودم کشیدمش . بدون تلف کردن ثانیه ای لبهام رو محکم به لبهای قلوه ایش کوبوندم وهمون اول بوسه ی خیسی روشون گذاشتم. اگر قرار باشه من وابستش بشم، بهتره اون هم وابسته ی من بشه. از این که رابطمون یک طرفه باشه متنفرم پس باید اون رو هم درگیر خودم بکنم. لبهام رو که اروم روی لباش حرکت میکرد عقب اوردم و شاهد چشمهای متعجبش شدم. این اولین بار بود که چشمهای درشت شده و قیافه ی
𝗜𝗳 𝘄𝗲 𝗵𝗮𝗱 𝗲𝗮𝗰𝗵 𝗼𝘁𝗵𝗲𝗿 (Vkook)  by Snowflakes_Bunny
4 parts Ongoing Mature
𓍯 ִֶָ ࣪𝐅𝐚𝐤𝐞 𝐥𝐨𝐯𝐞 𝐒𝟐 ִֶָ𓂃·• Couple : Vkook , Sope ,.... Genre : Angst, Romance, Smut, Action. Written By Kamari ───────ೋღ ღೋ─────── لحظه ای که پای مرد سیاه پوش لغزید و نزدیک بود به پایین ساختمان پرتاب شود، سنگینی عظیمی را در قلبش حس کرد. قبل اینکه باز پا به فرار بگذارد داد کشید. -وایسا، اگه ادامه بدی فقط بی گناه ها اسیب میبینن. سرش را به طرف مرد چرخاند. باز اون چشم های اشنا. نگاهش را از صورتش گرفت و به کفش های مرد داد. -چه بلایی بر سر اون افسر اومد + اگه نگرانشی، چرا داری این کار رو میکنی؟ پوزخند صدا داری زد و به صورت مرد نگاه کرد. مستقیم خیره به چشمان مردی بود که هیچوقت فکر نمیکرد روبرویش قرار بگیرد. - من یه سوال ازت دارم، تا حالا خواستی اونایی رو بکشی که قانون نسبت بهشون خیلی با ملایمت رفتار کرده؟ رگه ای از خاطرات قدیمی جلوی چشمانش رنگ میبندند. سرش سوت وحشتناکی میکشد و چنگی به موهایش می‌زند. بغضی ناشناخته به گلویش چنگ میندازد. قطره اشکی از چشمان مرد سیاه پوش به گونه اش میچکد. - اون قابل قبوله تا وقتی که تو پلیس باشی، ولی اگه من انجامش بدم تبدیل میشه به جنایت؟ مستقبم خیره به چشمای مرد نگاه میکرد. - ما عین همیم. جدا فکر کردی میتونی دستگیرم کنی؟ ماسکش رو در اورد و به زمین انداخت. - ولی ما عین همیم کیم (فصل2 فیک لا
You may also like
Slide 1 of 10
GOLD cover
His fan boy is a Pornstar [6] cover
Bam's dad AU cover
Fuckbuddy |𝗏𝗄𝗈𝗈𝗄| cover
Emerald blue eyes cover
seven⁷ cover
𝗜𝗳 𝘄𝗲 𝗵𝗮𝗱 𝗲𝗮𝗰𝗵 𝗼𝘁𝗵𝗲𝗿 (Vkook)  cover
Dancing miracle  cover
NDA | kookv cover
■𝒃𝒐𝒚 𝒎𝒆𝒆𝒕𝒔 𝒆𝒗𝒊𝒍  cover

GOLD

11 parts Complete

داستان درباره پسریه که شهرت بدی داره و همین شهرت بد باعث شده یکی از سهامدارهای بزرگترین شرکت تجارت الماس بهش جذب بشه و اونو برای خودش بخواد. و البته که تهیونگ هرچیو بخواد؛ به دستش میاره!