
آترادیس، کشور کوچکی که خاندانها بر سر کسب قدرت باهم میجنگند... اما این جنگ با نیروهای طبیعت به پیش میرود. چهار خاندان اصلی که خون اصیل خود را حفظ کردهاند و در دنیایی که رنگها باهم آمیخته شدهاند باید برای حفظ اصالت خود بههرچیزی چنگ بیندازند. عشق همیشه رنگهای زیبا نمیآفریند، گاهی ثمرهی عشق چیزی جز ننگ و سیاهی نیست! ------ لویی که یه پرنس موقر و آرومه و تلاش میکنه از زوال قدرت خانوادهش جلوگیری کنه هری که میخواد یه خواننده و بازیگر معروف بشه اما اخرین فرزند خاندان قدیمی و اصیل صاحب دانش اترادیس، یعنی استایلزهاست زینی که تمام شان و اصالتش رو کنار گذاشته و شبا یه قمارباز الکلی حرفهایه و روزا یه دانشمند و محقق و لیامی که ستاره ها زیر انگشتاش حرکت میکنن اما تنها استفاده ش از قدرتش برای سرگرم کردن معشوقه شه توی آترادیسی که هیچ چیز سرجاش نیست و پیوند غیرهمرنگ ها ممنوع شده، لیام چجوری عشق رو پیدا میکنه و به دستش میاره و هری چطور از عشق ناخواسته ای که درگیرش شده به سمت آرزوهاش فرار میکنه؟ رنگ واقعی ادما چه رنگیه وقتی کل دنیا حتی معشوقشون رنگ متضاد دارن؟All Rights Reserved