oneshot (BTS)
  • LECTURAS 11,154
  • Votos 709
  • Partes 57
  • LECTURAS 11,154
  • Votos 709
  • Partes 57
Concluida, Has publicado jul 14, 2023
های.
آدیا صحبت می‌کنه.
من اومدم با یک سری سناریو و وانشات(: 
حقیقتاً بچه‌های کوچکم بیشترین قسمت قلبم رو تسخیر کردن.
پس بچه‌هام رو دوست داشته باشید و بهشون عشق بورزید.


درخواستی هم پذیرفته می‌شه‌🌙

Writer:ᴬᵈʸᴬ.ᶳᶤ
Todos los derechos reservados
Tabla de contenidos
Regístrate para añadir oneshot (BTS) a tu biblioteca y recibir actualizaciones
O
#8sadend
Pautas de Contenido
Quizás también te guste
Sexy Boy | Completed  de imfelixi
57 Partes Concluida
ꜰɪᴄ ɴᴀᴍᴇ : Sexy boy ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : Taehyung & Jungkook 𝗴𝗲𝗻𝗲𝗿 : ᴅʀᴀᴍᴀ.ꜱᴡᴇᴇᴛ.ᴄᴏᴍᴇᴅʏ.ᴄʜᴀᴛ.ᴀᴜ اسم فیک : پسر سکسی کاپل : سکرت ژانر : دراما.سوییت.کمدی.چت.ای‌یو. روز آپ: شنبه +باورم نمیشه که تو هیچکدوم از ادمای معروف دوربرتو نمیشناسی _باید بشناسم ؟! +واو ...تو هنوز خیلی از دنیا عقبی _همین که تو جلویی کافیه _________ +خدای من جونگ‌کوک !! ولش کن ! با توعم .. چرا وایستادین برو بر نگاهش میکنید ، بیاید اینجا هرچقدر سعی کرد پسرو دور کنه اما خشمش باعث شده بود بدون هیچ اهمیت دادنی به مکان و ادما هرکسی که جلوشو میگرفت رو پس بزنه و مشتاشو نثار صورت و بدن پسر بکنه تهیونگ و دوتا بادیگارد دیگه محکم جونگکوک رو برگردوندن و همینکه جونگکوک مقابل تهیونگ فرار گرفت تهیونگ با عصبانیت سیلی محکمی به صورتش هدیه داد صورت جونگکوک به سمت چپ متمایل شد و وقتی سرشو بلند کرد سیلی دوم رو هم دریافت کرد صدای هین کشیدن افراد رو به وضوح شنید و صدای چلیک چلیک عکس گرفتن داشت روی مخش‌ میرفت ✍️ رایتر : به یه ورم که دوستش نداری به یه ورم که از کاپلش خوشت نمیاد به یه ورم که میخوای ورس باشه هرجا خوشت نیومد بزن بیرون دنبال ریدرای چس چاز نیستم دنبال ریدرایی ام که حمایتگرن و ذهنی باز دارن سو هرجا خوشت نیومد بای بای ✍️ 🇸 🇹
Quizás también te guste
Slide 1 of 10
SpellBound cover
𝘽𝙡𝙪𝙚 𝘾𝙪𝙥𝙘𝙖𝙠𝙚𝙨 ▪︎𝘷𝘬𝘰𝘰𝘬▪︎ cover
𝐌𝐲 𝐯𝐚𝐦𝐩𝐢𝐫𝐞 𝐥𝐨𝐫𝐝❥ cover
Sexy Boy | Completed  cover
لورنزو | Lorenzo cover
🚷 MY RED BALLERINA🚷 cover
My Precious Trust || vkook|| Sezon1 cover
The Lone | Complete cover
𝐂𝐚𝐤𝐞 cover
Game | KOOKV cover

SpellBound

36 Partes Concluida

• Name: Spellbound ♠️ • Couple: NamJin , VHope • Writer: NT • Summary: The bird fights its way out of the egg. The egg is the world. Who would be born must firs destroy the world. The bird flies to God. That God name is Abraxas. جین برای مدت زیادی به شغل عادی اما دوست‌های عجیبش عادت کرده بود؛ به عنوان یک مسئول کتابخونه درآمد چندانی نداشت تا مثل آدم‌های معمولی زندگی کنه و روی تنها ترین پشت بوم دنیا، داخل یک اتاقک کوچیک زندگی می‌کرد تا اینکه روزی کتابی داخل کوله پشتیش پیدا کرد. روی کتاب یک برچسب زده شده بود: "به مسئول کتابخونه، این کتابو بندازین دور! قبل از اینکه بازش کنی، بندازش دور!!" هیچ فکر نمی‌کرد که با سرپیچی از اون جمله، دریچه‌ای به دنیاهای پایینی باز کنه و وارد بازی "تاریکی" و خدای آبراکسس بشه.