Neverland - َAMBER - Wattpad

Neverland

Reads 70
Votes 32
Parts 8

Reads 70
Votes 32
Parts 8

Mature

bts تهیونگ جونگکوک جیمین جین سوکجین فرندشیپ فنفیکشن مینی نامجون هوسوک کوک یونگی

"درسته تهیونگ، من نمیتونستم جای شما باشم پس تصمیم گرفتم باهاتون باشم"All Rights Reserved

bts تهیونگ جونگکوک جیمین جین سوکجین فرندشیپ فنفیکشن مینی نامجون هوسوک کوک یونگی

Table of contents

8 parts

Sign up to add Neverland to your library and receive updates

or

Content Guidelines

You may also like

𝑰 𝑫𝒐𝒏'𝒕 𝑾𝒂𝒏𝒏𝒂 𝑭𝒐𝒓𝒈𝒆𝒕 {𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤} by kilinlight

↝🥀𝐅𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧: 𝐈 𝐃𝐨𝐧'𝐭 𝐖𝐚𝐧𝐧𝐚 𝐅𝐨𝐫𝐠𝐞𝐭 ↝🥀𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐃𝐫𝐚𝐦𝐚,𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞,𝐇𝐚𝐧𝐚𝐡𝐚𝐤𝐢 ↝🥀𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 ↝🥀𝐂𝐨𝐧𝐝𝐢𝐭𝐢𝐨𝐧: 𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞 ↝🥀𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫/𝐓𝐫𝐚𝐧𝐬𝐥𝐚𝐭𝐞:𝐅𝐢𝐫𝐞𝐋𝐢𝐠𝐡𝐭 ↝🥀𝐄𝐝𝐢𝐭𝐨𝐫: 𝐊𝐢𝐥𝐢𝐧𝐥𝐢𝐠𝐡𝐭 ↝🥀𝐒𝐮𝐦𝐦𝐚𝐫𝐲: ↜ تهیونگ عضو بزرگترین بوی بند کیپاپ دچار بیماری هاناهاکی شده.... ↜ زمان زیادی براش باقی نمونده.... ↜ دوستانش بهش میگن که جراحی کنه! ↜ ولی ایا اون قبول میکنه؟ ↜ چی در انتظار عشق یک طرفه تهیونگه؟ ↝🥀𝐏𝐚𝐫𝐭 𝐨𝐟 𝐭𝐡𝐞 𝐅𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧: ↜ زمان خیلی زود میگذرد. ↜ هنوز اولین دفعه ای که یکدیگر را دیدیم به یاد دارم. ↜ اشک از گوشه چشمانم سرازیر میشود. ↜ خیلی زیبا بود. ↜ دیدن تو... ↜ از خداوند سپاسگذارم که ما را در سر راه هم قرار داد. ↜ که این حسی که تا به حال نداشتم را داشته باشم. ↜ که با هر بار دیدنت قلبم بتپد. ↜ که هرگز نتوانم از این حس سیر شوم. ↜ این خداحافظی است؟ ↜ همانطور که اشک میریزم. ↜ نمیخواهم فراموشت کنم

𝖢𝗎𝗋𝗌𝖾𝖽 𝗍𝗈 𝗅𝗂𝗏𝖾 | 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄 by endofstarsfall

« درده. از وقتی یادم میاد درد بوده. دردم میاد هیونگ. درد دارم تهیونگ. داره از پا درم میاره. انقدر تلخه، انقد زهره که می‌ترسم به این فکر کنم که یه روز بدون درد چطور می‌تونه باشه. پیش فرضی براش ندارم، ذهنم خالی می‌شه. بهم بگو، بگو وقتی بمیریم، وقتی بمیرم، چیزی تغییر می‌کنه؟ دوست داشتنت بی درد می‌شه؟ دوست داشتنم بی آزار می‌شه؟» -𝖲𝗍𝖺𝗍𝗎𝗌 : 𝗈𝗇𝗀𝗈𝗂𝗇𝗀 -𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾 : 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄-𝖪𝗈𝗈𝗄𝖵,𝖸𝗈𝗈𝗇𝗆𝗂𝗇 -𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾 : 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝖠𝗇𝗀𝗌𝗍, 𝖣𝗋𝖺𝗆,𝖲𝗆𝗎𝗍 -𝖱𝖺𝗍𝗂𝗇𝗀 : 𝖭𝖢-17

( نجواهای قلب ) Whispers of the Heart by oohmira_

مکالمه‌ای ساده بین تهیونگ و جونگکوک به اعترافی می‌رسه که می‌تونه رابطه‌شون رو عمیق‌تر از همیشه کنه. Couple: kookv Genre: fake chat, au, romance, fluff, comedy Part: WARNING: Nothing Special

𝐁𝐢𝐭𝐭𝐞𝐫 𝐀𝐥𝐦𝐨𝐧𝐝 [𝐓𝐚𝐞𝐡𝐤𝐨𝐨𝐤] by mahi_kk

تقریبا تمام بچه های دنیا با عشق بزرگ میشن، عشقی که از پدر و مادرشون میگیرن ولی این وسط هستن بچه هایی که تا یه سنی عشق دریافت میکنن و بعدش ... خب بعدش وقتی پدر و مادرشون دیگه عشقی نسبت به هم ندارن محبتی هم به نوزادی که یه روز با عشق تو اغوش گرفتن و براش اسم گذاشتن ندارن و یادشون میره که چقدر اون بچه بدون اونا تنها میشه این وسط کیه که دلش برای بچه ای که فقط بخاطر ته کشیدن عشق دو نفر به نابودی کشیده میشه بسوزه؟ شاید هیچکس، شایدم سرنوشت یه روز یکی رو بزاره سر راهش تا بهش نشون بده راه درست چیه و نزاره توی تنهایی و افکار منفی غرق بشه نمیدونم چی به سرشون میاد، فقط اینو میدونم که.. "منم یکی از همون بچه هام " برشی از فیک: "میدونم داری گریه میکنی، بجای من اشکاتو پاک کن" "فرشته ها نباید گریه کنن " "من فرشته نیستم نونا " "هستی :) ، میدونی چرا اینو میگم؟ " "؟؟؟" روی تخت دراز کشیدم و بعد یه دیقه یه ویدیو برام فرستاد بازش کردم و دیدم از بیرون پنجره اتاقش فیلم گرفته و دارو بارون میباره "مادرم میگفت وقتی فرشته ای تنهایی گریه میکنه یه جای این کره خاکی بارون میباره ، کوک هر وقت تو گریه میکنی روی سقف خونه ما بارون میاد پس تو یه فرشته تنهایی " "حالا میشه اشکاتو پاک کنی فرشته کوچولو؟! " 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐭𝐚𝐞𝐡𝐤𝐨𝐨𝐤 𝐆𝐞𝐧𝐫

Secondhand hope by Venus462

دلتنگی شاید بتونه لقب عجیب‌ترین حس رو داشته باشه، حسی که کوک رو مجبور کرد به خرافاتی مثل احضار روح ایمان بیاره. کوک بعد از مرگ‌ دوست‌پسرش توی یه سانحه هوایی، برای آروم‌گرفتن دلش سراغ ساحره‌ای رفت تا روح معشوق مرده‌اش رو احضار کنه؛ اما فکرش رو هم نمیکرد که یه خطای کوچیک ساحره باعث بشه همزاد دوست‌پسرش احضار بشه، همزادی از جنس شیاطین. -میتونم یه سوال ازت بپرسم؟ -تو که تهش قراره بپرسی، چرا اجازه میگیری؟ -سوختن یه ظالم توی جهنم به چه درد زنده‌های این دنیا میخوره؟ ژانر: فانتزی، رمنس، انگست، اسمات کاپل: ویکوک روزهای آپ: جمعه

Satisfaction(Minibook) by fire_girly

- مگه کار شما سکس کردن نیست؟ تهیونگ فقط جملشو به زبون آورد و متوجه نشد چطور ثانیه ی بعدش محکم به دیوار پشت سرش کوبونده شد. - من اینجا با کسی نمی‌خوابم پاپی! - پ..پس ....این آدما... -من فقط میزنمشون...خیلی محکم! - چ..چی؟ - تو جات اینجا نیست! 💥 Couple: KookV Genre: smut, romance

TENSION🍷(vkook) by seta8603

تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst Couple: vkook ،....secret ♡ Setayesh* این اولین تجربه فیک نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی

Strange Start [vkook] by mobinaashabi

«شروع عجیب» "درحال آپ..." کیم تهیونگ معتقده که به‌جز کارش و دخترش عاشق هیچکس نمی‌تونه باشه... اما وقتی جفت حقیقی‌تون رو پیدا می‌کنید مهم نیست نظرتون راجبش چیه به هرحال نمی‌تونید اون رو با کسی به غیر از خودتون ببینید! این داستان یک عشقِ پر ماجراست... . ✨️بخشی از متن فیکشن: تهیونگ اروم روی جونگ‌کوک خزید و با گرفتن مچ پاهاش، دستور داد: - وقتشه پاهات رو برای آلفا باز کنی، امگا. جونگ‌کوک که از لذت شنیدن امگا، گرگ بی‌قرارش از خود بی‌خود شده بود، با حس کردن خیسی بیش از حد شلوارش، ناله‌ی بلندی کرد. - هیش‌... بهتره صدات رو کنترل کنی. تو که نمی‌خوای رز کوچولو با صدات از خواب بیدار شه کارامل! ژانر: امگاورس، اسمات، رومنس،کمدی زمان‌آپ: جمعه_ منظمه کاپل: ویکوک(ورژن کوکوی داخل پیج) ●wrιтer: #mobina & #Camomile 𝑩𝑳𝑨𝑪𝑲 𝑺𝑾𝑨𝑵

Begin again ♡ KookV by lanmida

ازدواجی ترتیب داده شده که به خاطر بعضی سوتفاهم ها از هم میپاشه. سفر ندامت و حسرت به سوی بخشش. جونگ کوک و تهیونگ در حالی که پسر شونزده سالشون وسط گیر افتاده، باید با گذشته‌شون روبه رو بشن و احساسات خامی که بین اونا وجود داره رو در آغوش بگیرن.آیا تهیونگ تصمیم میگیره که دوباره قلبش رو باز کنه و به عشق اجازه بده خانواده از هم پاشیدشون رو ترمیم کنه؟ یا زخم های گذشته خیلی عمیق تر از اون هستن که التیام پیدا کنن و اون ها رو برای همیشه توی دریایی از فرصت های از دست رفته سرگردون کنه؟ آماده بشین تا شاهد داستانی از اشتیاق، فداکاری و قدرت تسلیم ناپذیر عشق باشین، چون جونگ کوک و تهیونگ خودشون رو در دوراهی سرنوشت پیدا میکنن و آماده ان تا از شانس دومشون استفاده کنن. کاپل: کوکوی، نامجین، یونمین ژانر: امپرگ، رومنس،درام،اسمات،روزمره روز های آپ: دوشنبه و جمعه دوستان این فیک ترجمه شده هستش و این آیدی نویسنده: @JEONfanTAEsea

Beside The Railway, Beside The Train | VKOOK by Skingall

عاشقش شدم، در کنار راه آهن در کنار قطار... رئیس کیم صبح به صبح منتظر قطار می‌موند، غافل از اینکه داشت ناخواسته به انتظار عشق می‌نشست. [خوندن این داستان حداکثر ۱۵ دقیقه زمان می‌بره.] ژانر: داستان کوتاه، قسمتی از زندگی، عاشقانه، فلاف نویسنده: ویت/ VIT - آپ: تکمیل شده - - ردهٔ سنی: سیزده سال و بالاتر - - ویرایش نشده -

You may also like

Slide 1 of 10

𝑰 𝑫𝒐𝒏'𝒕 𝑾𝒂𝒏𝒏𝒂 𝑭𝒐𝒓𝒈𝒆𝒕 {𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤} cover

𝖢𝗎𝗋𝗌𝖾𝖽 𝗍𝗈 𝗅𝗂𝗏𝖾 | 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄 cover

( نجواهای قلب ) Whispers of the Heart cover

𝐁𝐢𝐭𝐭𝐞𝐫 𝐀𝐥𝐦𝐨𝐧𝐝 [𝐓𝐚𝐞𝐡𝐤𝐨𝐨𝐤] cover

Secondhand hope cover

Satisfaction(Minibook) cover

TENSION🍷(vkook) cover

Strange Start [vkook] cover

Begin again ♡ KookV cover

Beside The Railway, Beside The Train | VKOOK cover

𝑰 𝑫𝒐𝒏'𝒕 𝑾𝒂𝒏𝒏𝒂 𝑭𝒐𝒓𝒈𝒆𝒕 {𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤}

↝🥀𝐅𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧: 𝐈 𝐃𝐨𝐧'𝐭 𝐖𝐚𝐧𝐧𝐚 𝐅𝐨𝐫𝐠𝐞𝐭 ↝🥀𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐃𝐫𝐚𝐦𝐚,𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞,𝐇𝐚𝐧𝐚𝐡𝐚𝐤𝐢 ↝🥀𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 ↝🥀𝐂𝐨𝐧𝐝𝐢𝐭𝐢𝐨𝐧: 𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞 ↝🥀𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫/𝐓𝐫𝐚𝐧𝐬𝐥𝐚𝐭𝐞:𝐅𝐢𝐫𝐞𝐋𝐢𝐠𝐡𝐭 ↝🥀𝐄𝐝𝐢𝐭𝐨𝐫: 𝐊𝐢𝐥𝐢𝐧𝐥𝐢𝐠𝐡𝐭 ↝🥀𝐒𝐮𝐦𝐦𝐚𝐫𝐲: ↜ تهیونگ عضو بزرگترین بوی بند کیپاپ دچار بیماری هاناهاکی شده.... ↜ زمان زیادی براش باقی نمونده.... ↜ دوستانش بهش میگن که جراحی کنه! ↜ ولی ایا اون قبول میکنه؟ ↜ چی در انتظار عشق یک طرفه تهیونگه؟ ↝🥀𝐏𝐚𝐫𝐭 𝐨𝐟 𝐭𝐡𝐞 𝐅𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧: ↜ زمان خیلی زود میگذرد. ↜ هنوز اولین دفعه ای که یکدیگر را دیدیم به یاد دارم. ↜ اشک از گوشه چشمانم سرازیر میشود. ↜ خیلی زیبا بود. ↜ دیدن تو... ↜ از خداوند سپاسگذارم که ما را در سر راه هم قرار داد. ↜ که این حسی که تا به حال نداشتم را داشته باشم. ↜ که با هر بار دیدنت قلبم بتپد. ↜ که هرگز نتوانم از این حس سیر شوم. ↜ این خداحافظی است؟ ↜ همانطور که اشک میریزم. ↜ نمیخواهم فراموشت کنم