|•وانشات•| |•قاتلِ واقعی•| کاپل: سکای ژانر: گرگینهای، عاشقانه، امگاورس، اسمات ******** برشی از داستان: جونگین که موقعیت رو مناسب میدید، خیلی نرم دستش رو سمت پوتینش برد و خنجر رو بیرون کشید و بعد همهچیز خیلی سریع پیش رفت. عقبکشیدن جونگین... گیجشدن سهون... فرو رفتن تیغهی تیز خنجر توی قفسهی سینهی آلفا... پاشیدن خون سرخ از جای زخم و بلند شدن جونگینِ ترسیده... کاش مردن آلفا هم همونقدر سریع اتفاق میفتاد...