chilk
  • Reads 423
  • Votes 49
  • Parts 5
  • Reads 423
  • Votes 49
  • Parts 5
Ongoing, First published Jul 24, 2023
کـاپـلـ: کـوکـوی، یـونـمـیـن

جونگ‌کوک‌الفایی‌‌که‌متعقده‌‌جفتش‌یه‌الفاست..
چی‌میشه‌اگر‌از‌یه‌امگا‌ی‌دستو‌پا‌چلفتی‌خوشش‌بیاد
واون‌جفتش‌باشه؟
All Rights Reserved
Sign up to add chilk to your library and receive updates
or
#108omegaverse
Content Guidelines
You may also like
𝐅𝐚𝐭𝐞 [𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤] by glorynovel
58 parts Complete
◆ Name: Fate~سرنوشت ◆ ژانر: معمایی، عاشقانه،رازآلود،اکشن، پلیسی، درام، اسمات🔞 ◆ خلاصه.: کیم تهیونگ رئیس حزب سیاسی و فرمانده‌ی سابق نیروی امنیتی کره سعی در استعفا از مقام خودش داره اما به دستور معاون رئیس جمهور و توافقی که صورت گرفته اون باید ماموریت سیاسی ای رو به اتمام برسونه تا دولت استعفای اون رو بپذیره..و جئون جونگکوک که پنج سال متوالی به دنبال پیدا کردن قاتل برادرش بوده و به عنوان مامور ویژه‌ی امنیتی کار میکرده، با فرد آشنا اما کاملا غریبه‌ی زندگیش برخورد میکنه و رمز و راز های قدیمی یکی پس از دیگری سر از خاک درمیارن.. ◆بخشی از داستان: چطور کسی میتونه برای یه ملت تعیین تکلیف کنه و در نهایت اونها رو فریب بده..پشت ویترین سخنرانی هاش از امنیت جهانی حرف بزنه و قول تامین نیاز های مردمش بده و به محض اینکه از تریبون پایین اومد از پشت به همون مردمی که بهش امید بستن خیانت بکنه..؟ ◆ کاپل: ویکوک، ..مخفی ◆ وضعیت: اتمام فصل اول ◆ نویسنده: Devin
You may also like
Slide 1 of 10
𝙈𝙮 𝘾𝙤𝙢𝙢𝙖𝙣𝙙𝙚𝙧 •𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠• cover
پلیس من  cover
protects/ محافظت  cover
𝑻𝒉𝒆 𝑾𝒆𝒂𝒑𝒐𝒏(𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌) cover
GANGSTER "VKOOK"ورژن اصلی cover
Who are you? cover
𝐅𝐚𝐭𝐞 [𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤] cover
Let me love you cover
/پایان یافته/KOOKV"MY DOCTOR"🍷🔞 cover
monster alpha cover

𝙈𝙮 𝘾𝙤𝙢𝙢𝙖𝙣𝙙𝙚𝙧 •𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠•

86 parts Complete

𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐌𝐘 𝐂𝐎𝐌𝐌𝐀𝐍𝐃𝐄𝐑🔞 [Completed] «جونگ‌کوک، سربازی که دو ماه به پایان خدمتش مونده و فکر می‌کنه که می‌تونه به آسونی سربازیش رو تموم کنه؛ اما با انتقال فرمانده‌ی جدید به پادگانشون، تمام معادلاتش به‌هم می‌ریزه.» - اگه این‌قدر علاقه به مردن داری... می‌تونم زودتر از این تمرین‌های کشنده دخلت رو بیارم! جونگ‌کوک که گونه و چونه‌اش توی دست بزرگ فرمانده‌اش تحت فشار بود، ناله‌ی آرومی کرد و جوابش رو داد: - آه...فرمانده... این‌قدر دوست داری من رو با دست‌های خودت بکشی؟ تهیونگ نیشخندی زد و با ول‌کردن چونه‌اش؛ انگشت شستش رو سمت زخم ابروی سربازش برد و نوازشش کرد. - تو این مدت... جز کشتنت به چیز دیگه‌ای فکر نکردم! «اتمام یافته» ⊹ کاپل⤟ویکوک ⊹ژانر⤟سربازی-رومنس-اسمات-اکشن-انگست