Prediction 2
  • Reads 4,644
  • Votes 868
  • Parts 21
Sign up to add Prediction 2 to your library and receive updates
or
#28txt
Content Guidelines
You may also like
°•𝓡𝓮𝓿𝓮𝓪𝓵𝓲𝓷𝓰 𝓽𝓱𝓮 𝓼𝓮𝓬𝓻𝓮𝓽 𝓸𝓯 𝓙𝓮𝓸𝓷 •°♫︎ by g_Elahe
2 parts Ongoing
[افشای راز جئون] کاپل اصلی:تهکوک /کوکوی [درحال ادیت] خانواده جئون.... قدیمی ترین و قدرتمند ترین خانواده کره جنوبی ؛و اولین خانواده در کل آسیا که میزبان اصیل های قدرتمند بودند. خانواده ای که از یک جا به بعد تبدیل به یک خاندان قدرتمند و بزرگ و "تاریخی" شدند! خاندانی که باعث صلح بین گرگینه ها و خونآشام ها و همینطور انسان ها شد و از جنگ و کشتار های بزرگ جلوگیری کرد.🩸⚔ خاندانی که همه جانبه صلح رو ایجاد کرد و همین دلیل سبب شد تا همه پک ها از بین بره و همه شون حتی آلفا های اون پک ها(آلفا های پک ها هم قدرتمند هستند که مسئولیت آلفا شدن رو قبول میکنند) یک فرد از خانواده جئون رو به عنوان آلفاشون انتخاب کنند‌.🐺🕰 ولی همه چی در شبی از بین رفت... در مهمانی ای که همه ی اعضای آن دعوت شده بودند و دور هم جمع بودند.... صدای جیغ های بلندی میومد... در خواست های کمک...خواهش هایی برای نجات جونشون... -اون لعنتی همش دستش میرفت سمت جاهای ممنوعه ، آخرسر مجبور شدم کراواتم رو در بیارم و دور دستش ببندمُ بگم :از الان ترجیح میدم بسته باشه. -بزار یک بار برای همیشه خودم رو معرفی کنم. جئون جونگکوک هستم!وارث خاندان جئون! -دلم برات تنگ شده بود ددی!
𝐹𝑖𝑟𝑒 𝑜𝑛 𝑓𝑖𝑟𝑒 by tara97jk
48 parts Ongoing
Genre : Romance | Smut | Historical | Fantasy | Cap :Vkook | Hopmin or yoonmin or theresom? Secret 😈 Up: Author: Amador | حس میکرد به اون مکان تعلق داره... کششی که به مجسمه های درون سالن فرعی موزه داشت رو نمیتونست انکار کنه... انگار یک نفر اونجا بود و صداش میزد. هربار حس میکرد اون مجسمه زیبا با بال های بزرگ و فرشته مانندش، با چشم هایی پر احساس بهش خیره شده... بلاخره تصمیم گرفت برای یکبار هم که شده، بر ترسی که از اون سالن تاریک بهش القا میشد غلبه کنه و به سراغ اون مجسمه که جدا از بقیه ازش نگهداری میشد، بره... جلو رفت و در یک متری اون بت زیبا ایستاد. نگاهش و حتی تک تک اندام هاش ماهرانه برش خورده بود... البته جونگ کوک اینطور فکر میکرد... جلو رفت و از میله محافظرد شد. دستش رو روی گونه مجسمه و بعد سینه اش گذاشت... حس ارامشی که بهش منتقل میشد رو درک نمیکرد. سنگینی روی قلبش برداشته شده بود و حس میکرد به جایی که بهش تعلق داره برگشته... چشم هاش رو بست و اینقدر در ارامش غرق شد که نفهمید مجسمه در حال ترک خوردنه... با فرو رفتن در اغوش گرمی و حس پیچیدن پر های نرم به دورش، به خودش اومد... شوکه به نقطه ای خیره بود و صدای گرمی در گوش هاش پیچید: خیلی وقته منتظرتم دلبر... 🥇 fantasy 🏅hopemin
You may also like
Slide 1 of 10
rent | taegyu cover
°•𝓡𝓮𝓿𝓮𝓪𝓵𝓲𝓷𝓰 𝓽𝓱𝓮 𝓼𝓮𝓬𝓻𝓮𝓽 𝓸𝓯 𝓙𝓮𝓸𝓷 •°♫︎ cover
𝒜𝓃 𝒶𝒸𝒽𝒾𝑒𝓋𝑒𝒹 𝓌𝒾𝓈𝒽 𝑜𝓇...?!🗡(𝓈𝑜𝓅𝑒 )  cover
𝐥'𝐦 𝐭𝐡𝐞 𝐇𝐲𝐛𝐫𝐢𝐝 جیکوک cover
ugly fan and hot fucker cover
Maybe You... cover
Don't let me down  cover
Games- Jaywon ff cover
𝐹𝑖𝑟𝑒 𝑜𝑛 𝑓𝑖𝑟𝑒 cover
𝐌𝐲 𝐯𝐚𝐦𝐩𝐢𝐫𝐞 𝐥𝐨𝐫𝐝❥ cover

rent | taegyu

11 parts Complete

bUCKLE up folks - fasten ur seatbelts and get ready for the r i d e of ur life🤡 welcome to the best and only taegyu fanfiction to exist on the internet (dont look that up) ill be honest with u guys, this story has it all: - u will laUGh* - u will c R y - u will want to pour chemical compounds into ur eyeballs ((chemical compounds sold separately)) *((laughs not guaranteed)) sO what are u waiting for kids? vote for my story, even if u hate it (i think i accidentally forgot to make it good) ✧ ✦ ✧ ✧ ✦ ✧ ✧ ✦ ✧ ✧ ✦ ✧ a story where beomgyu gets his heart broken, so decides to buy himself a boyfriend instead~ ✧ ✦ ✧ ✧ ✦ ✧ ✧ ✦ ✧ ✧ ✦ ✧ tags! (makes me feel special lol): #1 ~ taehyun [6th Jan. 2020] #1 ~ rent [23rd Jan. 2020] (why am i proud of that tho?) #1 ~ hueningkai [27th Apr. 2020]