genre: mafia, bdsm, romance, smut, action
type: zsww
writer: raha
گاهی فقط یک امضای کوچیک باعث دردسره.
اما اینبار دردسری خو خواسته.
ییبو برای نجات پدرش از یک ورشکستگی بزرگ تن به یک قرارداد میده... قراردادی که به بزرگترین دردسر زندگیش تبدیل میشه و...
شیائوجان رئیس یک باند مافیایی تو قلب پکنه مردی که قلبش سیاه و ذاتش با خون و جنایت عجین شده با گذشتهای عجیب حالا یک برده جدید داره که اون رو به گذشتهش میبره
بخشی از فیک: دستاش را روی زخماش گذاشت و وارد یک کوچهی تاریک شد. صدای آژیر پلیس از هرطرف شنیده میشد و زخمش وخیمتر از ان بود که بتواند حتی یک قدم دیگر بردارد. دستاش را به دیوار گرفت و به سختی خودش را به اولین پلهای که دید رساند و به سختی نشست. امیدوار بود خواهرش بتواند به موقع خودش را برساند وگرنه نمیدانست میتواند زنده بماند یا نه.
در حال خودش بود که در باز شد و قامت کسی نمایان شد.
-پس اونا دنبال تو میگردن.
احتمالا اکنون عکساش همهجا پخش شده بود. به سختی آب دهانش را قورت داد به پسر خیره شد تاریکی اجازه نمیداد جایی را ببیند، با صدای دو رگه شدهای گفت-کمکم کن.
پسر قدمی عقب رفت و گفت- من نمیتونم...
اخمی کرد به هرحال او از یک بچه انتظار بیشتری نداشت.
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ?
ژانر : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، اسمات ، انمیز تو لاورز ، تراژدی ، انگست
(همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه !
🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند....
آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی !
چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟
و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش !
****
_ ازت متنفرم...
_ همچنین!
و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد....
******
قلبی که هیچ وقت نمیتپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود !
_بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... !
لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم !
******
سوال اینجاست....
ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟
******
قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه !
قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده !
قسمت سوم : .....؟
[توی این فیک همه چیز میدرخشه! ]
نویسنده : هانا